راهنمای دادرسی برای احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای

راهنمای دادرسی برای احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای
این مطالب بهمنظور آمادگی برای دادرسی تعیین صلاحیت مرکز منطقهای برای کودکان (سه سال و بزرگتر) یا بزرگسالانی طراحی شده است که مرکز منطقهای صلاحیت دریافت خدمات را از آنان سلب نموده است.
سلب مسئولیت: این نشریه فقط اطلاعات حقوقی است و مشاوره حقوقی در مورد وضعیت فردی شما نیست. از تاریخ ارسال شده جاری است. ما سعی می کنیم مطالب خود را به طور مرتب به روز کنیم. با این حال، قوانین به طور مرتب در حال تغییر هستند. اگر می خواهید مطمئن شوید که قانون تغییر نکرده است، با DRC یا دفتر قانونی دیگری تماس بگیرید.
این مطالب بهمنظور آمادگی برای دادرسی تعیین صلاحیت مرکز منطقهای برای کودکان (سه سال و بزرگتر) یا بزرگسالانی طراحی شده است که مرکز منطقهای صلاحیت دریافت خدمات را از آنان سلب نموده است.
بخش اول - درخواست تجدیدنظر در سلب صلاحیت از سوی مرکز منطقهای: راهنمایی عملی و گام به گام برای درخواست تجدیدنظر در سلب صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای.
بخش دوم - ضمیمهها: نمودارها، راهنماها، فرمها، اسناد نمونه و قانون و مقرراتی که مسائل مربوط به تعیین صلاحیت از سوی مرکز منطقهای را کنترل میکنند.
در این مجموعه، ما از واژه «شما» برای اشاره به کودک (سه سال یا بزرگتر) و بزرگسالانی استفاده میکنیم که سعی در احراز صلاحیت خود در مرکز منطقهای دارند.
فرآیند دادرسی در این مجموعه با فرآیند دادرسی مربوط به مشتریان خردسال یعنی گروه Early Start (تولد تا سه سالگی) متفاوت است. برنامه Early Start خدمات و پشتیبانی برای کودکان خردسال کمتر از 3 سال را فراهم میکند که به دلیل رشد دیرهنگام در حیطه رشد شناختی، رشد فیزیکی، رشد زبان و تکلم، رشد احساسی یا اجتماعی و یا مهارتهای کمک به خود نیاز به خدمات مداخلهای زودهنگام دارند. لطفاً به تک برگ اطلاعاتی در بخش خدمات Early Start برای اطلاع از حقوق دادرسی خود در این برنامه مراجعه کنید: https://www.disabilityrightsca.org/publications/early-start-eligibility همچنین فصل 12 از قوانین آموزش استثنائی برای معلولین در کالیفرنیا را مطالعه کنید: کتابچه حقوق و وظایف.
این مجموعه به مسئله خاتمه صلاحیت در مرکز منطقهای نمیپردازد. در صورتی که از گذشته جزو مشتریان مرکز منطقهای هستید و صلاحیت شما خاتمه یافته است، لطفاً سؤال و جواب شماره 24 در نشریه ما با عنوان حقوق تحت مصوبه Lanterman را به آدرس ذیل مطالعه کنید: https://rula.disabilityrightsca.org/rula-book/chapter-2-eligibility-for-regional-center-services/
در جلسه دادرسی خود موفق باشید! امیدواریم که این اطلاعات برای شما سودمند باشد. در صورتی که سؤالی دارید یا به کمک نیاز دارید با دفتر حقوق معلولین کالیفرنیا به شماره 776-5746 (800) و یا مشاور حقوقی مشتریان دفتر محلی به شماره 7032-390 (800) تماس بگیرید.
فصل 1 - مقدمه و قانون/مقررات مربوطه برای احراز صلاحیت در مرکز منطقهای
در صورتی که صلاحیت شما برای دریافت خدمات مرکز منطقهای رد شده است و به تصمیم مرکز منطقهای معترض هستید، میتوانید درخواست تجدیدنظر دهید. این راهنما به شما اطلاعاتی کاربردی در رابطه با قوانین مربوطه، چگونگی ارائه درخواست تجدیدنظر و اتفاقات طی ارائه درخواست تجدیدنظر میدهد.
خدمات مرکز منطقهای به هر فردی تعلق میگیرد که طبق تعریف مصوبه Lanterman دچار «ناتوانی رشدی» است. تحت قانون کالیفرنیا، مصوبه Lanterman به افراد دچار مشکلات ناتوانی رشدی حق دریافت خدمات و پشتیبانی برای داشتن زندگی مستقل، پربار و معمول تا بیشترین حد ممکن را به آنها میدهد. مصوبه Lanterman را در بخش قوانین بهزیستی و نهادها در بخشهای 4400 - 4906 میتوان یافت. قوانین مربوط به دعاوی احراز صلاحیت در مرکز منطقهای در بخش 4512(a) از قانون بهزیستی و نهادها و بند 17، بخش 54000-54002 از مجموعه مقررات کالیفرنیا مطرح شده است. از وبسایت https://leginfo.legislature.ca.gov/ دیدن کنید.
برای احراز صلاحیت دریافت خدمات از مرکز منطقهای، وضعیت فرد باید مطابق با تعریف «ناتوانی رشدی» در کالیفرنیا باشد.1
ناتوانی رشدی یعنی معلولیتی که:
- پیش از رسیدن فرد به 18 سالگی آغاز میشود؛2
- بهصورت نامعین ادامه داشته باشد و یا انتظار رود که ادامه داشته باشد؛ و
- موجب معلولیت شدید برای فرد شود.
- همانطور که توسط مدیر خدمات رشدی طی مشاوره با سرپرست آموزش عمومی تعریف شده است، این اصطلاح دربرگیرنده موارد ذیل است: (الف) عقبماندگی ذهنی؛ (ب) فلج مغزی؛ (ج) صرع؛ و (د) اوتیسم. این اصطلاح همچنین «مقوله پنجمی» را نیز دربر میگیرد: (ه) شرایط ناتوان کنندهای که با عقبماندگی ذهنی در ارتباط هستند؛ یا (و) نیازمند درمانهایی مشابه درمانهای موردنیاز برای افرادی با عقبماندگی ذهنی هستند، اما دیگر مشکلات معلولیت که تنها ماهیتی فیزیکی دارند را در برنمیگیرد.
برای موارد واجد شرایط بودن مرکز منطقه ای، شما بار اثبات را دارید. این بدان معنی است که شما باید ثابت کنید که هر یک از عناصر قانون را رعایت کرده اید تا در پرونده خود پیروز شوید.
مشکل بیماری باید پیش از سن هجده سالگی آغاز شده باشد
تعریف ناتوانی رشدی مستلزم این شرط است که «وضعیت پیش از رسیدن فرد به سن 18 سالگی آغاز شده باشد.» در صورتی که سن شما در زمان دادرسی کمتر از 18 سال باشد، این مورد مسئلهای مهم برای شما محسوب نخواهد شد. در صورتی که بیش از 18 سال سن دارید، باید تصویری قانعکننده از وضعیت خود در پنج، ده، بیست سال پیش یا خیلی قبلتر ارائه دهید. در اینصورت باید مدرسه، اسناد پزشکی و یا دیگر اسناد سودمند در این زمینه را معرفی کنید. همچنین باید سعی کنید شاهدانی را پیدا کنید که شما را از گذشته و یا زمان جوانی میشناسند.
در هر سنی که باشید، با توضیح این مسئله آغاز کنید که درحال حاضر معلولیت شدید دارید. (بخش مربوطه F در صفحه 7 در ادامه را ببینید که معلولیت شدید را توضیح داده است.) سپس، برای اثبات اینکه معلولیت شدید پیش از سن 18 سالگی آغاز شده است، سعی کنید با کمک شهادت و تصدیق و همچنین اسناد نشان دهید پیش از رسیدن به 18 سالگی در این وضعیت بودید.
مشکل بیماری باید برای مدت نامشخصی ادامه داشته باشد
مسئله حائز اهمیت در اینجا، اثبات این است که مشکل شما احتمالاً برای مدت نامشخصی، البته نه لزوماً برای همیشه، ادامه خواهد داشت. وضعیت بیماری اغلب مشتریان ما تا پایان عمر ماندگار است. در همه موارد، ابراز هرگونه اطمینان از اینکه معلولیت شدید تا زمانی قابل پیش بینی پایان مییابد تقریباً غیر ممکن است. این مسئله در دعویهایی مطرح میشود که مرکز منطقهای مدعی است که مشکل فرد «صرفاً روانی» است. (در ادامه، فصل 2 در رابطه با قوانین مربوط به مشکل «صرفاً روانی» را ببینید.) ممکن است مرکز منطقهای اظهار کند که مشکل شما با درمان دارویی بهبود مییابد و دیگر دچار معلولیت محسوب نمیشوید. در چنین مواردی، بزرگترین چالش پیش روی شما اثبات چند علت دیگر بیماری مانند اختلال نورولوژیک است که با دارو قابل درمان نیستند. در صورت اثبات این امر، چنین ادعایی از سوی مرکز منطقهای مسئلهساز نخواهد شد. مراکز منطقهای اغلب مایل به ارائه چنین اظهاری درمورد شما هستند. در غیر اینصورت، باز هم باید از طریق شهادت متخصص اثبات کنید.
وضعیت باید بیانگر معلولیت شدید باشد
قوانین DDS معلولیت شدید را «اختلالی عمده در عملکرد اجتماعی و یا ادراکی میدانند.»3 اگرچه که برای اثبات معلولیت شدید نشان دادن اختلال هم در عملکرد ادراکی و هم اجتماعی ضروری نیست، عملاً این مسئله تنها برای افرادی اعمال میشود که تحتعنوان اوتیسم، فلج مغزی، یا صرع ثبتنام میشوند؛ زیرا افرادی که تحت مقوله معلولیت ذهنی یا مقوله پنجم ثبتنام شدهاند برای اینکه بتوانند ثابت کنند حقیقتاً از نظر ذهنی معلول هستند و یا تحت مقوله پنجم قرار میگیرند، باید در اختلال در هر دو حوزه را اثبات کنند.
«معلولیت شدید» به معنای وجود محدودیت عملکردی جدی در سه یا چهار حیطه از فعالیتهای اصلی زندگی است که توسط یک مرکز منطقهای و با توجه به سن فرد تعیین میشوند:
- خودمراقبتی؛
- زبان ادراکی و بیانی؛
- یادگیری؛
- تحرک؛
- خودفرمانی؛
- توانایی زندگی مستقل؛ و
- خودکفایی اقتصادی.
نکته: پیش از 11 آگوست 2003، قانون وجود اختلال در تعداد معینی از حیطهها را ضروری اعلام نکرده بود. در صورتی که فردی پیش از این در مرکز منطقهای دارای صلاحیت محسوب میشد، و مرکز منطقهای اکنون صلاحیت وی را مجدداً ارزیابی میکند، نیازی نیست که فرد اختلال را در سه یا چند حیطه اثبات کند.
برای هماهنگی با معیار معلولیت شدید، باید ثابت کنید که حداقل در سه حیطه از موارد بالا دچار اختلال هستید. اثبات این عوامل دعوی به قاضی حقوق اداری از دو جهت حائز اهمیت است: هم برای نشان دادن صلاحیت شما برای دریافت خدمات و هم نشان دادن علت اینکه چرا دریافت خدمات مرکز منطقهای برای شما مهم است. در اینجا باید به متقاعد کردن قاضی در رابطه با شدت معلولیت خود تأکید داشته باشید و با صراحت تمامی حیطههایی را شرح دهید که در آنها نیاز به کمک دارید
فصل 2 - مروری بر ناتوانیهای رشدی
ناتوانیهای رشدی شامل موارد ذیل است:4
- معلولیت ذهنی (سابقاً «عقبماندگی ذهنی»)؛5
- فلج مغزی؛
- صرع؛
- اوتیسم؛
- (5) مشکلات ناتوان کنندهای که ارتباط نزدیکی با معلولیت ذهنی دارند و مستلزم درمانهای مشابه با درمانهای مورد نیاز برای افراد دچار معلولیت ذهنی هستند (این مورد «مقوله پنجم» نام دارد).
معلولیت ذهنی
طبق راهنمای آماری اتحادیه روانپزشکی امریکا با عنوان تشخیص پزشکی اختلالات ذهنی، نسخه پنجم (DSM-5)،6 معلولیت ذهنی اختلالی است که طی دوره رشد آغاز میشود و اختلال هم در عملکرد ذهنی و هم انطباقی در حیطههای ادراکی، اجتماعی و عملی را به دنبال دارد. برای بررسی اینکه فرد با معیار معلولیت ذهنی هماهنگی دارد یا خیر، باید توسط کلینیکی دارای مجوز ارزیابی (آزمایش) شود. سه معیار ذیل باید رعایت شود:
- نقص در عملکردهای ذهنی، مثل استدلال، حل مسئله، برنامهریزی، تفکر انتزاعی، قضاوت، یادگیری تحصیلی و یادگیری تجربی، که هم توسط ارزیابی بالینی و هم تست هوش استاندارد فردی تأیید شده باشد، وجود داشته باشد.
- اختلال در عملکرد انطباقی که عدم هماهنگی با استانداردهای رشدی و اجتماعی-فرهنگی به منظور استقلال شخصی و مسئولیتهای اجتماعی را به دنبال دارد. بدون پشتیبانی مداوم، اختلالهای عملکرد انطباقی فرد در یک یا چند فعالیت روزمره زندگی از قبیل ارتباطات، مشارکت اجتماعی، زندگی مستقل وی را در محیطهای مختلف مانند خانه، مدرسه، کار و اجتماع محدود میسازد.
- آغاز اختلالهای ذهنی و انطباقی طی دوره رشد.
ارزیاب باید میزان شدیدی معلولیت را تعیین کند که طبق توضیحات DSM-5 برحسب عملکرد انطباقی و نه ضریب هوشی (IQ) است، زیرا این عملکرد انطباقی تعیین کننده مقدار نیاز فرد به پشتیبانی است.
نکته: درصورتی که افراد اختلالهایی جدی در حیطههای رفتار انطباقی که در بالا عنوان شد داشته باشند، تشخیص معلولیت ذهنی برای آنها با مقیاس کامل ضریب هوشی بین 71 و 75 ممکن است. نظر متخصص مستقل برای تأیید این مسئله ضروری است.
برای کسب اطلاعات بیشتر، از وبسایت http://www.ddhealthinfo.org دیدن کنید.
فلج مغزی
فلج مغزی واژهای فراگیر یا جامع برای توصیف مجموعهای از مشکلات بیماری است که بر کنترل فرد بر حرکتش اثرگذار هستند. این وضعیت معمولاً هنگام تولد و یا طی سالهای اول زندگی آغاز میشود. علایم ممکن است در طی زمان تغییر کنند، اما عموماً خود وضعیت پیشرونده نیست. فلج مغزی با آسیب به بخشهایی از مغز که کنترل حرکت و وضعیت را بر عهده دارند و یا عدم رشد صحیح این اندامها رخ میدهد.
برای کسب اطلاعات بیشتر، از وبسایت http://www.nlm.nih.gov/medlineplus/cerebralpalsy.html دیدن کنید.
اوتیسم
مصوبه Lanterman از اصطلاح «اوتیسم» برای معرفی یکی از پنج مقوله ناتوانی رشدی استفاده میکند. نه مرجع DSM-IV-TR و نه DSM-5 از اصطلاح «اوتیسم» استفاده نکردهاند.
در DSM-IV-TR «اختلال اوتیسمی» بهعنوان یکی از پنج اختلال رشدی نافذ (PDDs) تعریف شده است. دیگر اختلالات رشدی نافذ در این مقولهها، اختلالات رشدی
نافذ در این مقولهها، اختلالات رشدی نافذ غیراختصاصی (PDD-NOS)، اختلال آسپرگر، سندرم رت، و اختلال ازهم گسیختگی کودکی است. در مرجع DSM-IV-TR، اگرچه تشخیص پزشکی اختلال آسپرگر و اختلال اوتیسم مشابه هستند، اما تفاوتهایی نیز وجود دارد. تفاوت اصلی اختلال آسپرگر با اختلال اوتیسم این است که تشخیص پزشکی اوتیسم مستلزم وجود تأخیر زبانی قابل توجه و آغاز اختلال پیش از سن 3 سالگی میباشد.
از نظر برخی از مراکز منطقهای، افراد دچار به اختلال آسپرگر طبق قوانین مقوله «اوتیسم» در مصوبه Lanterman واجد شرایط دریافت خدمات مرکز منطقهای نیستند. برخی مراکز منطقهای همچنین مدعی هستند که افراد طبقه بندی شده در گروه PDD-NOS (اختلالات رشدی نافذ غیراختصاصی) صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای طبق مقوله «اوتیسم» را ندارند، اگرچه که واجد شرایط دریافت خدمات طبق «مقوله پنجم» هستند. (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره احراز صلاحیت طبق «مقوله پنجم» ادامه را ببینید). برخی از مراکز منطقهای درصورتی که فردی ضریب هوشی بالاتری داشته باشد به فرد امکان بهره وری از صلاحیت تحت مقوله «اوتیسم با عملکرد بالا» را میدهد که تشخیص این بیماری از آسپرگر دشوار است.
در دادرسیهای گذشته برای احراز صلاحیت مرکز منطقهای، اغلب قضات عنوان میکنند که اصطلاح «اوتیسم» در مصوبه Lantermanبه معنای همان «اختلال اوتیسمی» قید شده در مرجع DSM-IV-TR (و نه اختلال آسپرگر یا PDD-NOS) است. بنابراین، بسیاری افراد که دچار سندرم آسپرگر یا PDD-NOS هستند، دارای معیارهای قانونی برای احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای نمیباشند.
مرجع DSM-5 از روش تشخیص «اختلال طیف اوتیسم» (ASD) استفاده میکند. ASD اصطلاحی جدید در DSM-5 است که به اختلالات نافذ سابق در تمامی سطوح شدت اشاره دارد. این اصطلاح مشکلاتی را در بر میگیرد که به صورت جداگانه اختلال اوتیسمی، PDD-NOS و اختلال آسپرگر نام گرفتهاند. از آنجایی که نسخه مرجع کنونی DSM-5 است، این انتشارات احراز صلاحیت طبق مقوله «اوتیسم» در مصوبه Lanterman را به صورت «اختلال طیف اوتیسم» بررسی میکند. این موضوع با آنچه قضات در حکمهای دادرسی جدید عنوان میکنند، سازگار است.
ممکن است طی یک ارزیابی تشخیص پزشکی شما مبنی بر یکی از اصطلاحات قدیمی DSM-IV-TR صورت گیرد. حتی اگر معیار DSM-IV-TR برای اختلال اوتیسمی را نداشته باشید، شاید نیاز به ارزیابی مجدد و یا شفاف سازی متخصص درباره هماهنگی شما با معیار DSM-5 برای ASD نیاز باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره اوتیسم و دیگر ناتوانیهای رشدی، از وبسایت http://www.ddhealthinfo.org دیدن کنید.
صرع
صرع مشکلی عصبی است که حملههایی ناگهانی به همراه دارد. حمله ناگهانی زمانی رخ میدهد که اختلال الکتریکی مختصری در مغز ایجاد شود و ممکن است از چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد. برخی از حملههای ناگهانی صرع موجب اختلال خفیف در حواس میشوند درحالی که برخی دیگر از حملهها با دوره کوتاهی از عدم هوشیاری همراه هستند. در وبسایتهای ذیل در رابطه با صرع اطلاعات بیشتری درج شده است:
http://www.epilepsyfoundation.org
مقوله پنجم
حتی اگر فردی یکی از چهار شرایط (معلولیت ذهنی، اوتیسم، فلج مغزی، صرع) عنوان شده در بالا را نداشته باشد، میتواند تحت قانون کالیفرنیا دچار ناتوانی رشدی در نظر گرفته شود. در صورتی فردی تحت «مقوله پنجم» واجد شرایط خواهد بود که:
- مشکلی با «ارتباط نزدیک» به معلولیت ذهنی داشته باشد؛ یا
- نیازمند درمانهایی «مشابه» درمانهای صورت گرفته برای افراد دچار معلولیت ذهنی باشد.
این قانون صریحاً مشخص نکرده است که «ارتباط نزدیک با» یا «مشابه» معلولیت ذهنی به چه معنا است. البته، برای مثال فردی ضریب هوشی بسیار بالاتری نسبت به حد تشخیص معلولیت ذهنی دارد، اما اختلال شدید در مهارتهای انطباقی وی موجب عملکردی مشابه فرد دچار معلولیت ذهنی خواهد داشت. همانطور که پیشتر در بخش «اوتیسم» عنوان شد، فردی با تشخیص پیشین PDD-NOS ممکن است صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای یا طبق مقوله اوتیسم، با فرض تشخیص ASD جدید در DSM-5 و یا طبق مقوله پنجم را داشته باشد.7
مشکلات سلامت ذهنی با رخداد همزمان یا ناتوانی در یادگیری
برخی افراد با ناتوانی رشدی، دچار مشکلات سلامت ذهنی با رخداد همزمان یا ناتوانی در یادگیری هستند. در بخش 54000(c)(1) بند 17 از قانون مقررات کالیفرنیا عنوان شده است که اصطلاح «ناتوانی رشدی» به هدف احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای «مشکلات معلولیتی را که تنها روانی باشند» در بر نمیگیرد. در بخش 54000(c)(2) عنوان شده است که اصطلاح «ناتوانی رشدی» شامل وضعیتهایی نمیشود که «صرفاً ناتوانی در یادگیری هستند.»8
نکته: حتی اگر فرد درخواست دهنده دچار مشکلی روانی یا ناتوانی در یادگیری باشد، این مسئله خود به خود مانع احراز صلاحیت وی برای خدمات مرکز منطقهای نمیشود. در صورتی که اطمینان ندارید چه چیزی موجب اختلال میشود - درخواستی برای ارزیابی ناتوانی رشدی به مرکز منطقهای بدهید. مراکز منطقهای باید به مشتریانی که مشکل ناتوانی رشدی دارند حتی در صورتی که این ناتوانی با اختلال روانی یا اختلالهای یادگیری و یا هر دو همراه باشد ارائه خدمات دهد.
فصل 3- احراز صلاحیت برای تشخیص پزشکی اوتیسم، معلولیت ذهنی یا مقوله پنجم
روانپزشکان تشخیص خود را برحسب مرجع DSM-5 (نسخه پیشین آن DSM-IV-TR نام داشت) انجام میدهند که راهنمای تشخیص پزشکی روانشناسی و پذیرفته شده در سطح جهانی است. از آنجایی که معیار احراز صلاحیت مصوبه Lanterman با معیار تشخیص پزشکی DSM متفاوت است، باید با هر دو مورد آشنایی داشته باشید. متخصص شما باید قادر به شرح این اطلاعات با جزئیات بیشتری برای شما باشد. به دلیل اینکه تشخیص صرع و فلج مغزی به بهترین نحو توسط پزشکان انجام میشود، تمرکز ما بر سه مقوله دیگر خواهد بود که تمامی آنها در علم نادقیق روانشناسی جای میگیرند.
اوتیسم
تشخیص پزشکی متخصصین در استفاده از معیار تشخیصی DSM-5 برای اختلال طیف اوتیسمی (ASD) بسیار متفاوت خواهد بود. این گوناگونی به عواملی از قبیل سوابق متخصص، انتخاب معیارهای استاندارد، و اطلاعاتی بستگی دارد که متخصص مدنظر میگیرد. شما نباید در تشخیص ASD اظهارنظر تخصصی کنید. اطلاعات ASD در این راهنما به منظور ارجاع ارائه شده و نباید با نظر یا تشخیص ارزیاب متخصص جایگزین شوند. بنابراین، همیشه برای دریافت نظرات، توضیحات و تحلیل باید به متخصص مراجعه نمایید.
DSM-5
معیار تشخیصی DSM-5 برای طیف اختلال اوتیسم بدین شرح است:
الف. نقص مزمن در ارتباط اجتماعی و تعامل اجتماعی در زمینههای چندگانه که به صورت موارد زیر، چه در حال حاضر و چه در سابقه فرد نشان داده شده است (باید هر 3 علایم را داشته باشد):
- نقص درعمل متقابل اجتماعی-احساسی، که از حالت رفتار ناهنجار اجتماعی و عدم توانایی در برقراری مکالمه عادی؛ تا کاهش سهیم شدن احساسات، علایق و عواطف؛ تا عدم توانایی در شروع یا پاسخ دادن به تعاملات اجتماعی متغیر است.
- نقص در رفتارهای ارتباطی غیرکلامی که در تعاملات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند و از ارتباط کلامی و غیرکلامی از هم گسیخته، تا ناهنجاری در ارتباط چشمی و زبان بدن، یا نقص در درک و استفاده از ارتباط غیرکلامی، تا فقدان کامل حالت چهره و ارتباط غیرکلامی متغیر است.
- نقص در ایجاد، حفظ و درک روابط، که از دشواری در تنظیم روابط برای هماهنگی با شرایط اجتماعی مختلف تا دشواری در سهیم شدن در بازی تخیلی یا دوستیابی تا عدم علاقه به همتایان متغیر است.
شدت کنونی وضعیت را برحسب اختلالهای ارتباط اجتماعی و الگوهای رفتاری تکراری و محدود بسنجید: سطح 1 (نیازمند حمایت)، سطح 2 (نیازمند حمایت زیاد)، یا سطح 3 (نیازمند حمایت خیلی زیاد)
ب. رفتار، علایق و فعالیتهای محدود و تکراری (باید 2 مورد از 4 علایم را داشته باشد)
- حرکات، استفاده از اشیاء یا گفتار به صورت کلیشهای یا تکراری (برای مثال، حرکتهای کلیشهای ساده، به صف کردن اسباب بازیها یا ضربه زدن به اشیا، پژواک گویی، عبارات ویژه یا همان غیرعادی فرد)
- اصرار به یکنواختی، پیروی انعطاف ناپذیر از روال عادی و روزمره، یا الگوهای تشریفاتی رفتار کلامی و غیرکلامی (برای مثال، تأکید شدید بر تغییرات جزئی، دشواری در تحول، الگوهای تفکر سفت و سخت، احوالپرسی تشریفاتی، نیاز به رفتن مسیر تکراری یا خوردن غذای تکراری هر روز)
- علایق تثبیت شده و شدیداً محدود که از نظر شدت یا تأکید غیرعادی هستند (برای مثال، دلبستگی شدید به/درگیری با اشیای غیرمعمول، علایق خیلی محدود یا محافظه کارانه)
- کم کاری یا پرکاری واکنش به ورودیهای حسی یا علایق غیرمعمول به جنبههای حسی محیط (برای مثال بی تفاوتی آشکار به درد/دما، واکنش معکوس به صداها یا بافتهای ویژه، حس بویایی یا لامسه شدید به اشیا، شیفتگی به نور و حرکات)
شدت کنونی وضعیت را برحسب اختلالهای ارتباط اجتماعی و الگوهای رفتاری تکراری و محدود بسنجید: سطح 1 (نیازمند حمایت)، سطح 2 (نیازمند حمایت زیاد)، یا سطح 3 (نیازمند حمایت خیلی زیاد)
ج- علایم باید در ابتدای کودکی دیده شوند (اما ممکن است تا بعدها به طور کامل آشکار نشوند)
د- علایم به شدت عملکرد روزانه را دچار نقص میکنند
ه- این اختلال به بهترین وجه با معلولیت ذهنی یا تأخیر عمومی در رشد توضیح داده میشود
صفحه 51 از مرجع DSM-5 اینگونه توضیح داده است، «افرادی با تشخیص محرز و مسلم اختلال اوتیسمی، اختلال آسپرگر، اختلال رشدی نافذ غیراختصاصی طبق مرجع DSM-IV باید در مقوله تشخیص اختلال طیف اوتیسم جای گیرند. افرادی که دارای اختلال آشکار در ارتباط اجتماعی هستند اما علایم آنها هماهنگ با معیارهای اختلال طیف اوتیسم نیست، باید به منظور اختلال ارتباط اجتماعی ارزیابی شوند.»
بهترین روشهای DDS
DDS اختلال طیف اوتیسمی را منتشر کرده است: راهنمای بهترین روشها برای غربالگری، تشخیص و ارزیابی.9 در این منبع مؤلفههای ذیل برای بهترین روشهای ارزیابی معرفی شدهاند: بازبینی اسناد؛ ارزیابی پزشکی؛ مصاحبه با والدین/پرستار؛ ارزیابی مستقیم بیمار (مصاحبه، مشاهده مستقیم)؛ ارزیابی روانشناختی (ارزیابی ادراکی، ارزیابی عملکرد انطباقی، ارزیابی سلامت روانی)؛ ارزیابی ارتباط؛ ارزیابی مهارت و عملکرد اجتماعی؛ رفتارها، علایق و فعالیتهای محدودسازنده؛ عملکرد خانوادگی. به ویژه، در راهنمای بهترین روشها عنوان شده است که نسخه ویرایش شده مصاحبه تشخیص اوتیسم (ADI-R) معتبرترین مقیاس استاندارد برای کسب سابقهای قدیمی از رشد رفتارهای اوتیسمی است. استفاده از مرجع ADI-R در صورتی که با برنامه مشاهدات تشخیصی اوتیسم همراه باشد («ADOS» از دیگر معیارهای استاندارد است) تشخیصی با 85 درصد قابلیت اطمینان تولید میکند.10 البته، به دلیل دسترسی مدعی یا مرکز منطقهای وی به منابعی خاص، همیشه از این راهنماها بهدرستی استفاده نمیشود.
چندین تشخیص رایج روانشناختی وجود دارد که نسبتاً مشابه اختلال طیف اوتیسم تشخیص داده میشوند. این تشخیصها شامل اختلال وسواس فکری عملی، شیزوفرنی خردسالی، اختلال نافرمانی مقابله جویانه، و اختلال کم توجهی/بیش فعالی (ADHD) است. در عین حال که در DSM-IV-TR عنوان شده است اوتیسم و ADHD تشخیصهایی بسیار متفاوت با یکدیگر دارند (صفحه 74)، DSM-5 تشخیص اختلالهای رخ داده به صورت همزمان را برای توصیف بهتر فرد و همچنین انجام درمانهای اضافی امکانپذیر توصیف میکند.
برای تمییز بین این وضعیتها، قاضی حقوق اداری به اعتبار شهادت متخصصین طرف مقابل و همچنین مشاهده رفتارهای متفاوت افراد با تشخیصهای متفاوت تکیه دارد. برای مثال، راهنمای بهترین روشها توضیح میدهد که فردی با مشکل اوتیسم قادر به تمرکز بر فعالیتهای اندکی در حیطه محدود علایق خود است، درحالی که فردی با مشکل ADHD با تمرکز بر هر فعالیتی مشکل دارد.
به همین صورت، فردی با اختلال طیف اوتیسم تلاشی برای پنهان کردن رفتار نامناسب یا خشونت آمیز ندارد، درحالی که فردی با مشکل اختلال نافرمانی مقابلهجویانه سعی در پنهان کردن آن دسته از اعمال خود دارد که نادرست است. 11 در رأی دادرسی، برای مثال، قاضی حقوق اداری ممکن است متوجه این مسئله باشد که مدعی از خود متنفر است و به دلیل مشکلات احمقانه و محرومیت اجتماعی خود افسرده است. در این رابطه، روانشناسی که به عنوان شاهد متخصص برای مرکز منطقهای شهادت میدهد، میتواند اظهار نظر کند فرد دچار اوتیسم به گفتهها و تفکر دیگران درباره خود اهمیت نمیدهد. در این مثال، قاضی حقوق اداری هیچ دانش ویژهای از روانشناسی ندارد که بتواند برحسب اطلاعات دریافتی از متخصص شواهد موجود از رفتار مدعی را تحلیل کند.
معلولیت ذهنی
اثبات صلاحیت معلولیت ذهنی در موارد مرزی این اختلالها میتواند دشوار باشد، چراکه تحلیلها پیروِ مجموعه استانداردهای اکید قید شده در DSM-5 هستند. متخصصین مرکز منطقهای به ندرت در اعمال این استانداردها به خطا میروند. بااینحال، اگر با متخصصی مستقل مشورت میکنید، وی میتواند به شما بگوید که آیا خطایی در آزمایشها، تحلیلها و نتایج تهیه شده توسط مرکز منطقهای وجود دارد یا خیر.
ویژگیهای اصلی معلولیت ذهنی نقص در تواناییهای ذهنی کلی (معیار الف) و اختلال در عملکرد انطباقی روزمره در مقایسه با همتایان فرد در سن، جنسیت و وضعیت اجتماعی فرهنگی یکسان (معیار ب) با آغاز اختلال طی دوره رشد (معیار ج) است. DSM-5، صفحه 37.
«معیار الف به عملکرد ذهنی فرد اشاره دارد که شامل استدلال، حل مسئله، برنامهریزی، تفکر انتزاعی، قضاوت، یادگیری از تجربه و دستورالعملها، و درک عملی است.» DSM-5، صفحه 37. این معیار عموماً با آزمون هوش معتبر اندازهگیری و نتیجه آن به صورت امتیازی از ضریب هوشی (IQ) به شما داده میشود. تشخیص معلولیت ذهنی خفیف مستلزم این است که فرد ضریب هوشی 50-55 تا تقریباً 70 داشته باشد. البته، تقریباً 5 نمره خطای اندازهگیری در ضریب هوشی مدنظر قرار میگیرد؛ بنابراین متخصصین ممکن است در فردی با ضریب هوشی بین 70 تا 75 در صورتی که نقصهای جدی در رفتار انطباقی نشان دهد، معلولیت ذهنی تشخیص دهند. در عمل، واقعاً بعید است که قاضی حقوق اداری فرد مدعی با ضریب هوشی 70-75 را واجد شرایط معلولیت ذهنی بداند. رأیهای OAH بیشتر گرایش به اعمال امتیازی دقیق و اکید یعنی ضریب هوشی 69 برای معلولیت ذهنی دارند؛ و امتیازهای 70-75 برای احراز شرایط مقوله پنجم به کار میروند. از دیدگاه یک وکیل، مدعی با ضریب هوشی 70-75 باید استدلال کند که ضریب هوشی وی در گستره صلاحیت معلولیت ذهنی است و دارای خطای اندازهگیری است. بااینحال، این رویکرد تا به حال اصلاً موفقیت آمیز نبوده است.
معیار ب عملکرد انطباقی، یا اینکه «فرد در مقایسه با افراد همسن و دارای سابقه اجتماعی فرهنگی مشترک تا چه حد با معیارهای اجتماعی از استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی هماهنگی دارد» را اندازه میگیرد. DSM-5، صفحه 37. DSM-5 به این مسئله اشاره دارد که میتوان عملکرد انطباقی را از ارزیابیهای بالینی فرد، و همچنین مقیاسهای استاندارد توسط افرادی که فرد را میشناسند اندازهگیری نمود.
DSM-5 اینگونه توضیح میدهد که عملکرد انطباقی مستلزم استدلال انطباقی در سه حوزه است:
- مفهومی (آکادمیک): حافظه، زبان، خواندن، نوشتن، استدلال ریاضیاتی، کسب دانش عملی، حل مسئله، قضاوت در شرایط جدید.
- اجتماعی: آگاهی از افکار، احساسات و تجربیات دیگران، همدردی، مهارتهای دوستی، مهارتهای ارتباطی، قضاوت اجتماعی.
- عملی: یادگیری و خودمدیریتی در موقعیتهای مختلف مانند مراقبت شخصی، کار، مدیریت پول، تفریح و سرگرمی، رفتار و سازماندهی وظایف.
معیار ب در صورتی احراز میشود که فرد حداقل در یک حوزه از موارد اختلال ذهنی دچار اختلال باشد، تاحدی که نیاز به حمایت مداوم برای فعالیت شایسته در یک یا چند مورد از موقعیتهای زندگی (مدرسه، کار، خانه یا اجتماع) داشته باشد. DSM-5، صفحه 38.
در رابطه با معیار ب، اتحادیه دفاتر مرکز منطقهای (ARCA)12 در این حوزه نسبت به معیار تشخیصی DSM-5 محدودتر است. در اندازهگیری عملکرد انطباقی، دستورالعملهای اتحادیه نقصهای ایجاد شده به سبب مشکلات روانی را مستثنی میسازد.13 از سوی دیگر مرجع DSM-5، عنوان میکند که «تشخیص معلولیت ذهنی باید با هماهنگی هر سه معیار الف، ب، و ج صورت گیرد.» DSM-5، صفحه 39. همچنین، احتمال رخداد اختلالهای روانی همزمان با معلولیت ذهنی سه تا چهار برابر نسبت به احتمال رخداد آن در مردم عادی بیشتر است. DSM-5، صفحه 40. از آنجایی که این اختلال مکرراً بامعلولیت ذهنی به طور همزمان رخ میدهد، مستثنی کردن فرد به این دلیل دشوار است. اگرچه دستورالعملهای ARCA به احراز صلاحیت مقوله پنجم اشاره دارد، دادگاهها نیز این استانداردهای محدود را در تعیین صلاحیت معلولیت ذهنی اعمال میکنند.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که وجود نقص در عملکرد انطباقی به دلیل مشکلات روانی لزوماً به معنای نقض شرط «صرفاً» نیست. طبق این شرط، اختلالهایی روانی که اختلال عملکرد در آنها به دلیل اختلال روانی ایجاد میشود، مستثنی هستند. مدعی که عملکرد انطباقی ضعیف وی به دلیل مشکلات روانی دچار نقص بیشتری شده است نیز با شرط «صرفاً» سازگاری دارد، مادامی که نقص عملکرد وی در نتیجه اختلال روانی نباشد. در این مورد، سامانتا سی. وی دفتر خدمات رشدی دولت, دادگاه استیناف کالیفرنیا، جلد 185 را مطالعه نمایید. کالیفرنیا، ویراست چهارم، 1462، 1493 (2010).
در نهایت، برای یک مدعی واجد سایر شرایط، معیار ب به ندرت مشکل آفرین خواهد شد. اگرچه ممکن است مدعی دارای معیار الف باشد و معیار ب را نداشته باشد، یک مدعی با ضریب هوشی پایین تر از 70 قطعاً حداقل در دو مورد از حوزههای مهارتی ذکر شده در بالا دچار نقص است. علاوه بر این، مدعی که شرط معلولیت شدید را دارا باشد، به دلیل همپوشانی بالای معیارها احتمالاً با معیار ب نیز هماهنگ خواهد بود.
معیار ج مشابه شرط پیش از هجده سالگی است، و بنابراین برای یک مدعی که واجد صلاحیت در شرطهای دیگر باشد مشکل ساز نخواهد شد.
مقوله پنجم
احراز صلاحیت مقوله پنجم مقولهای قانونی است و ارتباطی با تشخیص پزشکی یا روانشناختی ندارد. البته، روانشناسان و دیگر متخصصان میتوانند برحسب شرایط برای کمک به اثبات صلاحیت مقوله پنجم نظرات خود را ارائه دهند.
مقوله پنجم دربرگیرنده دو گزینه متمایز برای احراز صلاحیت است:
- مشکلات ناتوان کننده که ارتباط نزدیکی با معلولیتهای ذهنی دارند.
- مشکلات ناتوان کنندهای که مستلزم درمانهایی مشابه درمانهای لازم برای افرادی با معلولیت ذهنی هستند.
از آنجایی که مصوبه Lanterman به تازگی برای جایگزینی اصطلاح «عقبماندگی ذهنی» با اصطلاح «معلولیت ذهنی» ویرایش شده است، اغلب دادرسیهای قدیمی و رأیهای دادگاهی از واژه «عقبماندگی ذهنی» استفاده میکنند.
گزینه «ارتباط نزدیک» به مشکلاتی «بسیار شبیه با عقبماندگی ذهنی» اعمال میشود که بسیاری از عوامل ضروری مشابه یا تقریباً مشابه برای طبقه بندی فرد به عنوان عقب مانده ذهنی را دارا هستند.» میسون وی. دفتر دادرسیهای اداریدادگاه استیناف کالیفرنیا، جلد 89. کالیفرنیا، ویراست چهارم، 1119، 1129 (2001). عملاً این مسئله به معنای ضریب هوشی بین 70 و 75
با سطح عملکرد انطباقی در گستره معلولیت ذهنی است. البته، اگر امتیاز ضریب هوشی بین 70 و 75 در حیطه «حاشیه خطا» برای معلولیت ذهنی باشد، پس افرادی با ضریب هوشی بالاتر از 75 تحت مقوله پنجم واجد شرایط خواهند بود.
گزینه «درمان مشابه» به شرایطی اعمال میشود که نه فقط درمانهای موردنیاز برای فردی با مشکل معلولیت ذهنی برای آنها مناسب، بلکه نیازمند این درمانها هستند. (امتیاز عملکرد انطباقی و ادراکی پایین تر از میانگین نیز به احراز شرایط «درمان مشابه» کمک میکند.) «درمان» از گذشته به صورت محدود تفسیر میشود. دستورالعملهای مرکز منطقهای بر این مبنا است که افراد دچار معلولیت ذهنی نیاز به درمانهایی از قبیل آموزش مهارتها به جای صرفاً دریافت انگیزه؛ آموزشهای بلندمدت به جای آموزش درمانی کوتاه مدت؛ آماده سازی به جای توانبخشی؛ آموزش به صورت مراحل گسسته و مختصر از طریق تکرار؛ و همچنین پشتیبانی تحصیلی به صورت تعدیل شده در حیطه مهارتهای بسیاری نیاز دارند.
البته، موردی اخیر در دادگاه استیناف کالیفرنیا تفاسیر گسترده تری از «درمان» را مطرح نموده است، که شامل «کمک در آشپزی، حمل و نقل عمومی، مدیریت پول، آموزش مربوط به شغل و توانبخشی، آموزش مهارتهای زندگی مستقل، تدریس استثنائی و رویکردهای رشد مهارت و خدمات حمایتی برای اشتغال» است. سامانتا سی. وی دفتر خدمات رشدی دولت, دادگاه استیناف کالیفرنیا، جلد 185. کالیفرنیا، ویراست چهارم، 1462، 1493 (2010). توجه داشته باشید که همین مرجع استاندارد قانونی حال حاضر است که در دادرسی شما اعمال میشود.
ضمیمه B برای راهنمای ارزیابی را مطالعه کنید که به ارزیاب مستقل برای تعیین اینکه آیا طبق مصوبه خدمات ناتوانی رشدی Lanterman فردی دچار ناتوانی رشدی هست یا خیر به کار میرود.
«نشریات احراز صلاحیت مقوله پنجم» را در وبسایت ما به آدرس http://www.disabilityrightsca.org/pubs/551001.pdf برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای تحت مقوله پنجم ببینید.
فصل 4 - پروسه دادرسی ابلاغیه شایسته
در صورتی که مرکز منطقهای درخواست شما برای دریافت خدمات را رد کند، شما حق دریافت ابلاغیه کتبی اقدام (NOA) را دارید. در ابلاغیه مرکز منطقهای باید عنوان شود که چه قانونی به آنها اجازه این تصمیم را داده است و بر حسب چه حقایقی از ارائه خدمات به شما خودداری میکنند. این اطلاعات برای تصمیم گیری در رابطه با قصد ارائه درخواست تجدیدنظر به شما کمک میکند و همچنین شما را برای دادرسی آماده مینماید. ابلاغیه باید موارد ذیل را عنوان کند:
- مرکز منطقهای قصد انجام چه کاری را دارد
- چرا این کار را انجام میدهد
- چه زمانی این کار را انجام میدهد
- قانون، حقوق یا سیاستی که مرکز منطقهای مدعی است اجازه انجام این کار را به آنها میدهد
- کجا و چگونه میتوان درخواست تجدیدنظر نمود
- آخرین مهلت درخواست تجدیدنظر
- اطلاعات مربوط به وقایع پروسه درخواست تجدیدنظر
- چگونگی مرور اسناد مرکز منطقهای
- چگونگی دریافت مشاوره از وکیل مدافع.
هنگامی که NOA یا همان ابلاغیه اقدام را دریافت نمودید، در صورت مخالفت می توانید برای دادرسی اقامه درخواست کنید. اگر مرکز منطقه ای خدماتی را بدون ابلاغیه ای برای شما رد کرد، کاهش داد یا خاتمه داد، همچنان می توانید درخواست تجدیدنظر کنید - برای درخواست تجدیدنظر نیازی به NOA ندارید. برای شروع درخواست تجدیدنظر، فرم درخواست تجدیدنظر را به DDS ارسال کنید.
اقامه درخواست دادرسی
سریع ترین راه برای درخواست تجدیدنظر آنلاین در وب سایت DDS با کلیک کردن اینجاست. همچنین می توانید این فرم DS 1821 را پر کنید و آن را ارسال کنید. می توانید فرم را به آدرس Appealrequest@dds.ca.gov ایمیل کنید. می توانید فرم را به آدرس زیر ارسال کنید: دفتر تجدیدنظر و تصمیمات جامعه، 1215 O Street MS 8-20, Sacramento, CA 95814. می توانید فرم را به شماره 916-654-3641 فکس کنید. ایمیل یا نامه ای از DDS دریافت خواهید کرد که اعلام می کند که درخواست تجدیدنظر شما دریافت شده است.
جلسه غیر رسمی
هنگامیکه فرم درخواست دادرسی عادلانه را پر میکنید، گزینه انتخاب جلسه غیر رسمی و/یا میانجیگری با مرکز منطقهای پیش از دادرسی در اختیار شما است. جلسهای که با حضور شما (و نماینده شما در صورتی که داشته باشید) و نماینده مرکز منطقهای برگزار میشود. هدف این جلسه حل مسئله یا حداقل خلاصه سازی مسئله برای جلسه دادرسی است. شما فرصت ملاقات با مدیراجرایی مرکز منطقهای و گفتگو با وی برای کسب صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای را دارید. البته مجبور به شرکت در جلسه غیر رسمی نیستید، اما درصورتی که درخواست دهید مرکز منطقهای باید این جلسه را برگزار کند.
طی 5 روز پس از جلسه غیررسمی، مدیر یا فردی که مسئولیت مدیریتی در مرکز منطقهای دارد باید برای شما حکم کتبی را ارسال نماید. حکم کتبی باید همه مسائل مطرح شده در جلسه غیررسمی را عنوان کند، در رابطه با هر مسئله تصمیم بگیرد و حقایق پشتیبان هر تصمیم خود را شرح دهد، و قوانین، مقررات و سیاستهایی که تصمیم برمبنای آن گرفته شده را معرفی کند. همچنین باید شیوه درخواست تجدیدنظر به رأی صادره را توضیح دهد.
در صورتی که با تصمیم جلسه غیررسمی موافق هستید، میتوانید با تکمیل فرم ارائه شده توسط مرکز منطقهای با عنوان «اطلاعیه حل اختلاف» از درخواست خود برای دادرسی عادلانه صرف نظر کنید. 10 روز پس از اینکه مرکز منطقهای فرم «ابلاغیه حل اختلاف» را دریافت کند تصمیم اجرا خواهد شد.
در صورتی که با تصمیم جلسه غیررسمی مخالف هستید، با ادامه جلسات میانجیگری یا دادرسی اعتراض خود را اعلام کنید.
میانجیگری
همچنین میتوانید درخواست میانجیگری کنید. میانجیگری جلسهای است که طی آن واسطهای مستقل و آموزش دیده با شما و نماینده مرکز منطقهای ملاقات میکند. میانجی سعی در یافتن زمینههای مشترک و راه حلهای جدید دارد. گاهی اوقات ممکن است میانجی برای حل مشکل، با هر یک از طرفین جداگانه ملاقات کند. میانجی چنین قدرتی ندارد که طرفین را مجبور به توافق کند. در صورتی که به توافق برسید، سند توافقنامه را امضا میکنید و پروسه درخواست متوقف میشود. اگر به توافق نرسیدید، به دادرسی عادلانه میروید.
اگر درخواست میانجیگری دارید، مرکز منطقه باید در میانجیگری شرکت کند. اگر نمیخواهید یک جلسه غیررسمی داشته باشید، لازم نیست ابتدا یک جلسه غیررسمی داشته باشید.
میانجیگری گام مهمی است و ما خانوادهها را تشویق میکنیم قبل از رفتن به جلسه دادرسی در جلسه میانجیگری شرکت کنند. میانجیگری معمولاً ایده خوبی است چرا که به شما و مرکز منطقهای فرصت دیگری برای رسیدن به توافق میدهد. البته میانجیگری فرآیندی زمانبر است. آماده سازش باشید و خلاقانه در مورد چگونگی حل این وضعیت فکر کنید. بهعنوان مثال، اگر در برخی از ماهها به مهلت بیشتری نسبت به ماههای دیگر نیاز دارید، مرکز منطقه میتواند ساعات استراحت را به مدت 6 ماه در اختیار شما قرار دهد که میتوانید در صورت نیاز از آن استفاده کنید.
اگر در میانجیگری به توافق نرسید، هرگونه پیشنهاد مصالحه محرمانه باقی خواهد ماند و بعداً نباید در جلسه دادرسی منصفانه توسط شما یا مرکز منطقهای علیه طرف دیگر استفاده شود.
حتی اگر توافق انجام نشود، در رابطه با دعوی مرکز منطقهای اطلاعات بیشتری کسب خواهید نمود. که این اطلاعات به شما در جلسه دادرسی عادلانه کمک میکند. در صورتی که فکر میکنید امیدی به توافق نیست، میتوانید از جلسه میانجیگری صرفنظر کنید. به این «چشم پوشی از میانجیگری» میگویند. اما بسیاری از افرادی که فکر میکنند امیدی به توافق نیست، در نهایت با میانجیگری به توافق میرسند. در صورتی که مرکز منطقهای یا شما میانجیگری را لغو کردید، از آمادگی خود برای جلسه دادرسی اطمینان حاصل کنید. در صورتی که در جلسه میانجیگری شرکت کنید، ممکن است دادرسی زودتر برگزار شود.
پیشنهاد
نوعی درخواست است که برای تصمیم گیری پیش از دادرسی به قاضی حقوق اداری ارائه میشود. مثالهایی از پیشنهاد، شامل درخواست خاتمه طبق (قاعده) مرور زمان قابل اعمال یا درخواست برای لغو حکم احضار است.
مصوبه قانون دادرسی اداری (APA) در دادرسیهای مرکز منطقهای اعمال نمیشود اما راهنمایی سودمند برای پاسخ به درخواستها است. برای اطلاعات بیشتر درباره APA، به این وبسایت مراجعه کنید: https://www.dgs.ca.gov/OAH/Case-Types/General-Jurisdiction/About/Page-Content/About-APA
دادرسی عادلانه
آخرین مرحله از پروسه درخواست تجدیدنظر دادرسی عادلانه است. غیر از زمانی که شخصی به دلایل قانع کننده خواستار تأخیر باشد، دادرسی طی 50 روز پس از درخواست دادرسی صورت میگیرد. شما و مرکز منطقهای باید فهرست شواهد و مستندات خود را پنج (2) روز کاری پیش از دادرسی با یکدیگر تبادل کنید. ضمیمه E را برای داشتن مثالی از فهرست شواهد و مستندات ببینید. دادرسی در حضور قاضی حقوق اداری (ALJ) انجام خواهد شد. طی دادرسی، ابتدا مرکز منطقهای باید دعوی خود را ارائه دهد. قاضی ALJ حدود 10 روز پس از دادرسی، حکم کتبی خود را صادر میکند.
استمرار (به تعویق انداختن)
شما و یا مرکز منطقهای میتوانید درخواست دهید تاریخ دادرسی یا میانجیگری تغییر کند. برای به تعویق انداختن تاریخ دادرسی باید فرم «درخواست استمرار دادرسی و فسخ زمانی» را پر و ارسال کنید. در اینجا پیوند دسترسی به فرم درخواست آمده است:
https://www.dgs.ca.gov/-/media/Divisions/OAH/Forms/GJ-Forms/OAH24.pdf?la=en&hash=BEB591E13540FF3FC99D4B5238528704384F7546
برای درخواست ادامه در اولین باری که درخواست میکنید، نیازی به دلیل موجهی ندارید. اما برای هر درخواست اضافی، باید "دلیل خوبی" داشته باشید تا OAH درخواست شما را بپذیرد. «دلیل خوب» به معنای دلیل منطقی است. یک «دلیل خوب» ممکن است این باشد که یک شاهد مهم در تاریخ دادرسی عادلانه، به دلیل بیماری، اورژانس یا مرگ یکی از بستگان نزدیک در دسترس نباشد.
این فرم شما را ملزم میسازد که با نماینده مرکز منطقهای تماس حاصل کنید و موافقت وی برای ادامه دادرسی را جویا شوید. در فضای خالی باید نام و شماره تماس فردی را ذکر کنید که با وی صحبت کردید. سپس قید نمایید که آیا وی با ادامه دادرسی مخالف یا موافق است. باید از نماینده مرکز منطقهای شماره فکس یا آدرس ایمیل برای ارسال فرم تکمیل شده و دریافت امضای ایشان را بخواهید.
مدعی یا نماینده دارای اختیار مدعی باید بخشی با عنوان «فسخ زمان تعیین شده توسط قانون برای تصمیم و دادرسی عادلانه مصوبه Lanterman» را امضا نماید. برای پذیرش ادامه دادرسی، باید با فسخ سیرزمانی تعیین شده برای دادرسی موافقت نمایید.
فکس یا ایمیل کردن این فرم به نماینده مرکز منطقهای برای دریافت امضا را فراموش نکنید. هنگامیکه فرم پر و امضا شد، باید آن را به یکی از شمارههای فکس OAH که در ادامه آمده است بسته به محل انجام دادرسی ارسال کنید:
OAH ساکرامنتو: 916-376-6318
OAH لس آنجلس: 916-376-6395
OAH سن دیه گو: 916-376-6318
OAH اوکلند: 916-376-6318
در صورتی که برای ارسال درخواست کتبی فرصت کافی ندارید، میتوانید با OAH تماس بگیرید و درخواست خود مبنی بر دادرسی را از طریق تلفن اعلام کنید. پس از اقامه درخواست برای ادامه دادرسی، میتوانید وبسایت OAH را برای اطلاع از پذیرش درخواست بررسی کنید: http://www.dgs.ca.gov/oah/GeneralJurisdiction/Continuances.aspx
باید شماره دعوی خود را برای انجام جستجو وارد کنید.
مترجمان شفاهی
در صورتی که شما یا یکی از شاهدین نیاز به مترجم زبان یا علایم دارید، سریعاً با OAH تماس بگیرید تا مترجمی رسمی بدون هیچ هزینهای برای شما فراهم شود.
دسترسی به مکان دادرسی
مکان دادرسی باید به راحتی در دسترس افراد دچار معلولیت باشد. باید برای اطمینان از دسترسی، از قبل با OAH هماهنگ کنید. در صورتی که فرد دچار معلولیت نیاز به امکانات معینی برای شرکت در دادرسی دارد، در اسرع وقت با OAH تماس حاصل نمایید تا هماهنگیهای لازم را انجام دهند.
تغییر قاضی
همه قاضیها مانند هم نیستند و باید پیش از جلسه دادرسی قاضی خود را بشناسید. در صورتی که قاضی انتخاب شده برای شما سابقه تبعیض و غرضورزی دارد میتوانید قاضی را تغییر دهید. میتوانید این کار را با تنظیم دادخواست سلب اختیار از قاضی انجام دهید. نمونه دادخواست سلب اختیار از قاضی در ضمیمه C آمده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره قاضی انتخاب شده برای دعوی شما، عضو وبسایت OAH به آدرس https://www.dgs.ca.gov/OAH/Case-Types/General-Jurisdiction/Resources/DDS-Decisions (تقویم قضایی عمومی) شوید، و شماره دعوی خود را وارد کنید. قاضی در نزدیکی تاریخ دادرسی انتخاب خواهد شد. سپس به پیوند زیر بروید https://www.dgs.ca.gov/OAH/Case-Types/General-Jurisdiction/Resources/DDS-Decisions.aspx و نام قاضی را وارد کنید. در اینجا فهرستی از دعاوی قضاوت شده توسط این قاضی را میبینید. برخی از دعاوی را بخوانید تا مطمئن شوید همان فردی است که مایل هستید به عنوان قاضی دعوی شما را قضاوت کند. در غیر این صورت، دادخواست سلب اختیار از قاضی را تنظیم کنید. کافیست دادخواست سلب اختیار از قاضی را به OAH ارسال یا فکس کنید. در صورتی که از OAH اطلاعیهای مبنی بر انتخاب قاضی جدید دریافت نکردید، پیش از جلسه دادرسی برای دریافت پاسخ درخواست خود با OAH تماس بگیرید. معمولاً این درخواست پذیرفته میشود.
فصل 5 - آمادگی برای دادرسی تعیین استدلال حقوقی شما
استدلال حقوقی شما قانونی است که با تکیه بر آن صلاحیت خود برای دریافت خدمات را اثبات مینمایید به همراه حقایقی که از ادعای شما پشتیبانی میکند. برای آمادگی استدلال حقوقی شما باید:
- قوانینی را که به تعیین صلاحیت مرکز منطقهای اعمال میشود، بررسی نمایید. قوانین مربوطه در ضمیمه F قید شدهاند.
- در پیوند زیر، حکم دادرسیهای عادلانهی پیشین را جستجو و مطالعه نمایید: http://www.dgs.ca.gov/oah/DDSHearings/DDSDecisions.aspx.
جمعآوری شواهد
شواهد حقایقی هستند که از ادعای شما پشتیبانی میکنند. باید هرگونه شواهد کتبی را که از استدلال حقوقی شما پشتیبانی میکند، جمعآوری نمایید. اسناد و گزارشهای موجود مثالی از شواهد و مدارک شما هستند. باید اسناد شخصی خود را نیز بررسی کنید. میتوانید از اعضای خانواده یا هرکسی که به دعوی شما آشنایی دارد برای شناسایی و یا تهیه نسخه از هر سندی که ممکن است کوچکترین ارتباط را نیز داشته باشد کمک بگیرید. میتوانید به مدرسه، مسئولین مراکز خدمات سلامت یا دفاتر دولتی که ممکن است اطلاعاتی سودمند درباره شما داشته باشند درخواست ارائه اسناد بدهید. باید از همه اسنادی که حتی کمترین ارتباط را دارند یک نسخه تهیه کنید.
منتظر درخواست تهیه اسناد نمانید. جمعآوری اسناد معمولاً بیش از آنچه فکر میکنید زمانبر است. تهیه اسناد به شما کمک میکند که ببینید چه اطلاعات دیگری برای طلب ادعای خود نیاز دارید و یا چه مشکلاتی در این دعوی ممکن است مطرح شود. همه اسنادی را که در اختیار دارید مطالعه کنید. میتوانید با انتخاب اینکه کدام مدارک مهم تر هستند شروع کنید، اما هیچکدام از اسناد را حذف نکنید. اغلب، تا زمانی که یک متخصص همه اسناد را نبیند نمیتوانید بفهمید که کدامیک مهم است.
اغلب اطلاعات مربوط به دعوی شما در قالب گزارش یا سند خواهد بود. از مرکز منطقهای نسخهای از پرونده دعوی خود را دریافت کنید. شما حق دیدن همه اسناد موجود در پرونده خود در مرکز منطقهای را دارید که شامل اسنادی است که مرکز منطقهای از دفاتر غیر وابسته یا افراد تهیه کرده است. مرکز منطقهای باید به شما امکان دسترسی به اسناد طی سه روز کاری پس از درخواست شفاهی و کتبی شما برای آنها را بدهد.14 در صورت تمایل شما، مرکز منطقهای باید در درک بهتر اسناد به شما کمک کند.
میتوانید درخواست احضار کتبی یک دفتر برای تولید اسناد در دادرسی را بدهید. قرار احضار شاهد جهت ارائه مدارک به دادگاه، دفتر مربوطه را ملزم به آوردن اسناد موجود به دادگاه و تأیید عدم تحریف آنها میکند. این دفتر میتواند برحسب نیاز شما چه با اعلامیه و چه با شهادت مستقیم این مسئله را تأیید کند. فرم خالی را میتوانید در این آدرس بیابید: https://www.dgs.ca.gov/OAH/Case-Types/General-Jurisdiction/Forms/Page-Content/DDS-Forms.
هنگامیکه اسناد خود را آماده کردید، در وسط یک برگه کاغذ خطی بکشید و حقایق و مدارکی که شخصاً دارید را در یک سمت آن و حقایق و مدارک مرکز منطقهای را در سمت دیگر بنویسید. این کار به شما کمک میکند شواهدی را که برای خنثی کردن شواهد مرکز منطقهای نیاز دارید شناسایی کنید. غیر از اسنادی که از پیش موجود هستند، ممکن است به شواهد مستند دیگری مانند گزارش ارزیابی یک متخصص برای پشتیبانی از دعوی خود نیاز داشته باشید.
ارزیابی چیست؟
ارزیابیها به کمک روشها و آزمونهای استاندارد، راهی رسمی برای اندازهگیری و طبقه بندی رفتارها، تواناییها، احساسات، علایم، و دیگر رویدادهای روانشناختی فراهم میسازند. علاوه بر ارزیابی شخصیت و عملکرد احساسی، آزمونها میتوانند عملکرد مغز در حوزههای توانایی هوش، حافظه، زبان، ادراک، تمرکز و توجه، و عملکرد حسی و حرکتی را ارزیابی کنند.
هدف از ارزیابی چیست؟
ارزیابی رسمی که معمولاً با روش آزمون انجام میگیرد در تشخیص یا رد احتمال مشکلات مختلف کاربرد دارد. ارزیابیها درک عمیقتری از مسائل میدهند که طی درمان عادی یا ویزیت پزشکی قابل شناسایی نیستند. همچنین به شناسایی نقاط ضعف و قوت کمک و تصمیمات تشخیصی پزشکی را آسان میکند و در برنامهریزی درمان نیز سودمند است.
چرا برای احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای به ارزیابی نیاز دارید؟
برای اینکه ثابت کنید مشکل ناتوانی رشدی دارید که شما را واجد صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای نموده است نیاز به ارزیابی دارید. ارزیابی بخش عمدهای از شواهد شما را تشکیل میدهد. ارزیابی باید وجود ناتوانی رشدی را با توجه به معیاری قانونی و پرسش اینکه آیا ناتوانی از نوع «معلولیت شدید» است و یا خیر بررسی نماید، و همچنین آزمونهای مورد استفاده در این تشخیص را عنوان کند.
فرآیند ارزیابی چگونه است؟
فرآیند ارزیابی شامل بازبینی اسناد و مدارک، مصاحبههای بسیار با شما و والدین یا قیم شما، مشاهدات ارزیاب، مشاوره با دیگر متخصصین، پرسشنامههای ذهنی خود ایفا، و آزمایش چهره به چهره از طریق آزمونهای عینی است. متخصص معیارهای مناسبی را برحسب مشکلات فرضی و مورد ارزیابی انتخاب میکند. ارزیابی نیز با نوشتن گزارش همراه است. شیوه آشنایی برای مراجعه، اطلاعات سوابق (گزارشهای بازبینی شده، مصاحبهها و غیره)، مشاهدات رفتاری طی آزمایش، آزمونهای اجرا شده، خلاصهای از نتایج آزمون (شامل زمان مناسب، عملکرد ذهنی، توجه و تمرکز، درک شنوایی و کلامی، توانایی حرکتی، زبان، حافظه، وضعیت احساسی کنونی). همچنین باید شامل برداشتهای مربوط به تشخیص پزشکی و مهم تر از همه بخشی باشد که تمامی مطالب را جمع بندی کند و علت نتیجه گیری روانشناس را توضیح دهد.
چه کسی ارزیابی را انجام میدهد؟
بهترین روش ممکن به کار گیری روانشناس یا نوروسایکولوژیست دارای مجوز برای انجام ارزیابی به منظور احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای است. باید اطمینان حاصل کنید که متخصص میتواند درباره نتایج ارزیابی شهادت دهد، چراکه داشتن گزارش ارزیابی و شهادت وی بهترین مدارکی است که میتوانید در جلسه دادرسی خود داشته باشید.
ارزیابی چگونه معلولیت شدید را مورد بررسی قرار میدهد؟
برای تشخیص «معلولیت شدید» طی ارزیابی باید بررسی شود که آیا در سه یا چند حوزه از فعالیتهای زندگی محدودیت وجود دارد یا خیر: زبان بیانی و ادراکی؛ یادگیری، مراقبت از خود؛ تحرک؛ خودفرمانی (استقلال شخصی)؛ توانایی زندگی مستقل و خودکفایی اقتصادی. ارزیابی باید هرکدام از حوزههای ناتوانی فرد را فهرست کند و چگونگی احراز شرایط هر حوزهای که حقیقتاً در آن مشکل دارید را توضیح دهد. اگر ارزیاب بتواند شواهد موجود و نشان دهنده احراز صلاحیت شما در هر حیطه از معلولیت شدید را فهرست کند بسیار سودمند است. برای مثال، برای خودفرمانی، ارزیاب میتواند توضیح دهد که در حیطه خودفرمانی چگونه دچار ناتوانی شدید هستید و سپس سه سند برای اثبات این امر فهرست کند.
چه آزمونهایی طی ارزیابی انجام میشوند؟
چندین آزمون متفاوت برای تعیین وضعیت عملکرد ذهنی هم به صورت کلامی و هم غیرکلامی وجود دارد. همچنین آزمونهایی ویژه برای کمک به تشخیص اختلال طیف اوتیسم (ASD) وجود دارد. باید با متخصص در این زمینه صحبت کنید که از چه آزمونهایی و به چه دلیل استفاده میکند.
اگر ارزیابی حاوی اطلاعاتی بود که از احراز صلاحیت من پشتیبانی نمیکردند، چه کنم؟
ممکن است به اطلاعات یا نتایجی در آزمون دست یابید که ظاهراً برای پشتیبانی از احراز صلاحیت شما در دریافت خدمات مرکز منطقهای بیفایدهاند. این نوع اطلاعات شواهد نامطلوب نام دارند. درصورتی که مرکز منطقه به این اطلاعات دسترسی دارد، نباید از آنها چشم پوشی کنید. در عوض، باید با متخصص مشورت کنید و سؤالاتی درباره شواهد نامطلوب بپرسید. باید از متخصص بخواهید که توضیح دهد این شواهد نامطلوب چگونه به دعوی شما صدمه میزنند و آیا این صدمه تا حدی هست که بهتر باشد در دادرسی شرکت نکنید یا خیر. باید از متخصص بپرسید که آیا این شواهد را میتوان به گونهای توضیح داد که به پرونده صدمه نزنند یا خیر. برای مثال، آیا متخصص شما نظر متفاوتی درباره اطلاعات نامطلوب دارد؟ آیا اطلاعات نامطلوب توسط ارزیابی متفاوت به شکلی اشتباه تفسیر شدهاند؟ آیا هیچکدام از اطلاعات نامطلوب با اطلاعاتی که شما دارید ناسازگار نیستند؟
اغلب دعویها به نوعی دارای حقایقی نامطلوب هستند. با این حال، باید سعی کنید استدلال مرکز منطقهای درباره حقایق نامطلوب را پیش بینی کنید و سپس از متخصص خود برای رد آنها کمک بگیرید.
برای اطلاعات بیشتر درباره اینکه متخصص چه مواردی را باید در ارزیابی احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای عنوان کند، بخش راهنمای ارزیابی (ضمیمه B) را مطالعه کنید.
نامهها
نامههای افراد متخصص و دیگر افرادی که شما را میشناسند نیز سودمند است. البته ارزش نامهها برابر با شهادت شفاهی شاهدین زنده نیست، اما نامهها نیز مدنظر قرار میگیرند و در دادرسی اداری قابل قبول هستند. این نامهها روشی ساده برای پشتیبانی از حقایقی هستند که میتوانید از طریق شهادت تصدیق کنید. متخصص شما میتواند به این نامهها استناد و از آنها نتیجه گیری کند.
شاهدان
شاهدهای شما در بطن دعوی شما قرار دارند. اسناد بسیار مهم هستند، اما دعویهای اندکی صرفاً به دلیل این شواهد مستند برنده یا بازنده میشوند. این دعویها نیز مبتنی بر نظر متخصص هستند. اگرچه دعویهای اندکی صرفاً تحت تأثیر شهادت متخصص برنده میشوند، اما هیچکدام بدون شهادت متخصص خوب اصلاً برنده نخواهند شد. به یاد داشته باشید، مرکز منطقهای یک شاهد متخصص را برای اینکه تصدیق کند شما واجد شرایط دریافت خدمات نیستید به کار خواهد گرفت. بنابراین شما به متخصصی نیاز دارید که تصدیق کند شما واجد صلاحیت دریافت خدمات هستید. یکی از عوامل مهمی که بر نتیجه دعوی شما اثر گذار است کیفیت شهادتی است که میتوانید از متخصص خود دریافت کنید. در عین حال، از ارزش شهادت افراد عامی یا غیر متخصص نیز غافل
نشوید. شهادت این افراد اطلاعاتی به همراه دارد که متخصص شما تنها طی مشاهداتش نمیتواند بدست بیاورد. این افراد میتوانند شرحی از وقایع برحسب زمان و همچنین نظری عملی از اینکه چه کسی هستید ارائه دهند. از آنجایی که به شاهد «عامی» اغلب توجه چندانی نمیشود، ما با این گروه شروع میکنیم
شاهدان عامی
شاهد عامی به شکل قابل توجهی میتواند دعوی و استدلال شما را تقویت کند. این شاهد تنها موردی است که فقط در اختیار شما است و مرکز منطقهای از آن برخوردار نیست. از آنجایی که شاهد عامی درباره حقایقی که از شما میداند شهادت میدهد، فکر کنید که چه کسی بهتر از همه شما را میشناسد.
اعضای خانواده، و همچنین معلمین و کارفرمای سابق یا کنونی نیز انتخابهای مناسبی هستند. فردی را به عنوان شاهد عامی انتخاب کنید که پیش روی قاضی حقوق اداری بی طرف و بی غرض به نظر برسد. اغلب موارد دعویها توسط شاهد عامی و غیرمتخصصی که ارائه میدهید تا حد قابل توجهی تقویت میشوند. چنین شاهدی تنها موردی است که فقط در اختیار شما است و مرکز منطقهای از آن برخوردار نیست. هر دوی شما شاهد متخصص خواهید داشت اما تنها شما اطلاعات عملی، قابل درک و همچنین داستانهایی را در اختیار دارید که شاهد عامی با شناخت کافی از شما میتواند ارائه دهد. بنابراین، یکی از اولین سؤالاتی که باید از فردی که شما را بهتر از همه می شناسد، احتمالاً والدین یا دیگر اعضای خانواده، این است که تمامی شاهدهای احتمالی چه متخصص چه عامی را فهرست کند. درصورتی که افراد معرفی شده تا حدی بیطرف باشند مؤثرتر است، برای مثال این افراد دوستان والدین شما نباشند. البته این امر ضروری نیست. قاضی حقوق اداری اغلب اعتبار قابل توجهی برای این دسته از شاهدها در نظر میگیرد. تعیین چنین شاهدهایی تلاش فراوان و البته شانس خوب میطلبد. ولی ارزش چنین تلاشی را دارد.
شهادت شاهد عامی میتواند مبنای نظر متخصص شما باشد و همچنین نظر متخصص شما را تأیید کند. اگر نتایج آزمون پیش بینی کنند که شما در یادگیری تکلیف جدید و یا به یاد آوردن اطلاعات دچار مشکل هستید، شاهدهایی که شما را میشناسند میتوانند داستانهایی را عنوان کنند که شرحی بر این مشکل هستند. داستانهایی درباره تلاش برای آموزش مهارتهای عملی به شما، مانند شیوه اجرای دستگاه پخش DVDیا پختن کیک اغلب بهتر از هر چیزی ماجرا را شرح میدهند. آیا میتوانید خرید انجام دهید و متوجه شوید چقدر پول باید پس بگیرید؟ آیا به یاد میآورید که ماشین را در کجای فروشگاه پارک کردهاید و یا چطور به طور ایمن به نزدیک ترین فروشگاه برسید؟ وظیفه شاهدهای عامی این است که داستانهایی را تعریف کنند که نشانگر حضور شما و ستیزه حقیقی شما با وظایفی است که برای اغلب افراد ساده به نظر میرسند.
برخی از متخصصین مانند معلمها، سرپرست آسایشگاه یا مربی برنامههای شغلی میتوانند در این موارد نقش هر دو شاهد متخصص و عامی را ایفا کنند. البته متخصص نامیدن این افراد با تخصص مدنظر ما از روانشناس دارای مجوز متفاوت است، چرا که این افراد نمیتوانند در رابطه با تشخیص انجام شده برای شما اظهار نظری کنند. البته میتوانند اطلاعات بسیاری در رابطه با مهارتهای انطباقی، ویژگیهای یادگیری و نیازها ارائه دهند. این افراد اگر تجربه و تخصص آموزش کودکان یا بزرگسالان با مشکل معلولیت ذهنی را برعهده داشته باشند میتوانند در رابطه با سؤال «نیازهای درمانی» نظراتی ارائه دهند.
شاهدان متخصص
شاهد متخصص شما باید در حوزه تخصص خود، شما را بشناسد. وی در این حیطه میتواند نظرات خود را شهادت دهد و نه حقایقی که درباره شما میداند. برای مثال، معلم آموزش استثنائی شما، در محیط کلاس شما را میشناسد و یا روانشناس شما را از ارزیابیهایی که انجام داده است میشناسد. اگر قصد دارید بین شاهدان مشابه فردی را انتخاب کنید، برای مثال دو روانشناس، ببینید که چه کسی در رابطه با موضوع دعوی شما تخصص بیشتری دارد، چه کسی در جلسه دادرسی مقتدرتر و معتبرتر است، و اینکه نظرات کدام یک از استدلال شما به نحو بهتری پشتیبانی میکند.
برای اینکه شاهد متخصص محسوب شود، نیازی نیست که حتماً دکترای تخصصی داشته باشد. متخصص فردی است که به دلیل تحصیلات، تجربه یا دورههای آموزشی تخصص کافی برای کمک به قاضی در درک حقایق دعوی و رسیدن به نتیجه را دارد.
متخصصان میتوانند در دادگاه هنگام ادای شهادت نظرات خود را بیان کنند. عموماً شاهد عامی نمیتواند این کار را بکند - و تنها باید حقایق را عنوان کنند. برای مثال، یک معلم آموزش عادی میتواند نظر خود درباره ماهیت نیازهای یادگیری یک کودک را عنوان کند. درصورتی که معلم آموزش عادی در کلاس چندین کودک با مشکل معلولیت ذهنی داشته باشد، میتواند درباره اینکه کودک به رویکردهای آموزشی مناسب کودکان معلول نیازدارد یا خیر، نظر «تخصصی» خود را بیان کند. معلم آموزش استثنائی که تخصص و آموزش اضافی در این زمینه دارد، نسبت به یک معلم عادی با احتمال بیشتری قادر به اظهار نظر تخصصی در دعوی احراز صلاحیت است.
دیگر افرادی که ممکن است بتوانند شهادت «تخصصی» در برخی از جنبههای دعوی شما ارائه دهند شامل روانشناس، پزشک، فیزیوتراپیست، درمانگر شغلی، متخصص گفتار درمانی، مشاور، متخصص سلامت روانی، رفتاردرمانی، مدیر آسایشگاه، کارکنان خدمات حمایتی در خانه (IHSS) و کارکنان سایر مشاغل پرستاری و غیره هستند.
اغلب متخصصهایی که در دعوی احراز شرایط حضور دارند روانشناس یا روانپزشک هستند. روانشناسی و روانپزشکی علوم دقیقی نیستند. طبق اظهارات احتیاطی در مرجع DSM-5، صفحه 25:
هنگامیکه مقولهها، معیارها و یا توضیحات متنیِ DSM-5 به اهداف قانونی مورد استفاده قرار میگیرند، خطر سوء استفاده یا سوء برداشت از اطلاعات تشخیص پزشکی وجود دارد. این خطرها به واسطه عدم تناسب بین سؤالات با هدف قانونی و اطلاعات حاصل از تشخیصهای بالینی مطرح میشوند. در اغلب موارد، تشخیص پزشکی اختلال ذهنی برمبنای DSM-5 ... بدین معنا نیست که فردی با چنین مشکلی دارای معیارهای قانونی برای قرار گرفتن تحت مقوله اختلال روحی یا یک استاندارد قانونی معین است... برای مورد دوم معمولاً به اطلاعات بیشتری فراتر از محتوای DSM-5 نیاز است که میتواند شامل اطلاعاتی از قبیل اختلال عملکرد فردی و نوع تأثیر این اختلالها بر تواناییهای مورد بحث باشد.
ممکن است در یک دعوی خاص یادآدوری این مسئله به قاضی حائز اهمیت باشد که تشخیصهای پزشکی اغلب مورد اختلاف هستند. حداقل این نکته را در ذهن داشته باشید. اغلب در شهادتها با دو متخصص روبرو میشوید که نظراتی در نقطه مقابل یکدیگر دارند.
یک متخصص، به دلیل آموزشها، تخصصها و تجربیات خاص خود امکان اظهار نظر در حیطه تخصص خود را دارد. روانشناس بالینی میتواند نظر خود را مبنی بر اینکه فرد دچار معلولیت ذهنی، اختلال طیف اوتیسم و یا صرفاً یک مشکل روانی است ارائه دهد. البته، روانشناس اجازه تشخیص فلج مغزی را ندارد -زیرا این مورد یک تشخیص پزشکی است- و درعوض باید متخصص شما در این زمینه یک پزشک (DM) باشد. قاضی به نظر متخصص بسته به مدرک تخصص، دانش وی از حقایق و برخی عوامل غیرعینی اعتبار خواهد داد. برای مثال، پزشک میتواند از حیث فنی معلولیت ذهنی را تشخیص دهد، اما اغلب پزشکان دانش عمقی کافی یا تجربه در این زمینه ندارند. تکیه به پزشک به عنوان متخصص اصلی در دعوی معلولیت ذهنی یا مقوله پنجم عدم موفقیت شما را به دنبال خواهد داشت.
نظر متخصص تنها به اندازه اساسی که نظر بر آن بنا شده است حائز اهمیت است. این اساس از اطلاعات وی تشکیل شده است که با بازبینی اسناد و مدارک موجود، انجام مصاحبه و اجرای آزمون برای فرد حاصل میشود. وظیفه شما اطمینان از این مسئله است که متخصص شما تمامی اسناد را دیده است، همچنین به تمامی افرادی دسترسی دارد که اطلاعات مهمی در اختیار دارند و زمان و فرصت کافی برای انجام آزمون دارند یا از نظر متخصص ضروری هستند. هیچ چیز بیش از این موضوع به دعوی شما آسیب نمیرساند که متخصص شما برای اولین بار در زمان استنطاق با اطلاعاتی از قبیل یک سند روبرو شود که اطلاعاتی بی فایده افشا کرده است. [نکته عملی: ممکن است وسوسه شوید که اطلاعات نامطلوب را افشا نکنید. درمقابل این وسوسه مقاومت کنید. متخصص خوب دو راه برای برخورد با حقایق بی فایده دارد. وی برای شما توضیح خواهد داد که این اطلاعات به هر نحوی چگونه میتوانند مفید واقع شوند، یا اینکه این موارد دعوی شما را با شکست روبرو میکند و به شما کمک خواهد کرد که تصمیم بگیرید آیا ادامه دادرسی ارزش و فایدهای دارد یا خیر.
برای تعیین چگونگی ارائه یک دعوی معین باید تا بیشترین حد ممکن به متخصص خود تکیه داشته باشید. وظیفه اولیه شما توضیح تمامی مؤلفههای دعوی با صراحت هرچه بیشتر است. از متخصص انتظار نداشته باشید که بداند «ناتوانی رشدی» در [قانون] کالیفرنیا به چه معنا است.
مطمئن شوید که متخصص از تعریف قانونی و دقیق ناتوانی رشدی اطلاع دارد. این وظیفه شما است که توجه متخصص را به جنبههایی از دعوی با ارتباط قانونی جلب کنید و زمان را برای دیگر موارد بیربط هدر ندهید. متخصص با آگاهی از تعریف قانونی ناتوانی رشدی به شکل بهتری میتواند به شما در درک اهمیت جنبههای حقیقی دعوی کمک کند.
به دلیل اینکه دعویها به نظرات متخصص تکیه دارند و همچنین به ویژه دعاوی مقوله پنجم استانداردهای قانونی مبهمی دارند، اعتبار متخصص شما اهمیت ویژهای پیدا میکند. برای ارائه شهادت خود درباره آموزشهای متخصص، گواهی و مدارک، و تجربه وی به طور کلی و اطلاعاتی که برای اظهارنظر در این دعوی به کار گرفته است باید دقت کافی داشته باشید. نظرات بی اساس و بدون پشتیبانی مستندات، متقاعد کننده نخواهند بود.
از اینکه از متخصص خود سؤالات چالش برانگیز بپرسید نترسید. در هرصورت طرف دیگر دعوی این کار را خواهد کرد. از وی درخواست منابع موثق کنید، که شامل ارجاع به مقالات علمی برای پشتیبانی نکات مهم است.
حتماً بررسی کنید که این منابع پشتیبانهای معتبری باشند. هنگامیکه وی نظر خود را در شهادت عنوان کرد، از وی مبنای این نظر را بپرسید.
بسیاری از متخصصین تجربه حضور به عنوان شاهد را ندارند. ممکن است تخصص بالینی قابل توجهی داشته باشند اما با به چالش کشیده شدن در محیطی خصومت آمیز آشنایی ندارند.
همچنین ممکن است برای حضور در محیطی که همه گفتههایشان و یا قطعاً هر صحبت همراه با شک و ابهام برعلیه خود آنها استفاده خواهد شد آمادگی نداشته باشند و یا حتی راحت نباشند. بسیاری از پزشکان و روانشناسان بیشتر با فضای همکاری و صمیمیت در محیطهای بالینی آشنایی دارند که میتوانند در آنجا نظرات را جویا شوند و نتیجه گیری خود را زیر سؤال ببرند. در صورتی که متخصص شما مجرب نیست، اطمینان حاصل کنید که میداند شهادت باید به صراحت و صرفاً بدون ابهام ارائه شود. در عین حال، متخصص شما باید برای رفع نقاط ضعف خود در دیدگاهش هنگامیکه از وی سؤال شد آمادگی پیدا کند. مواردی که را که میتوانید پیش بینی و از قبل پاسخی آماده کنید. در صورتی که سؤالی قانونی مطرح شد، بهترین کار این است که حالت تدافعی نداشته باشید، سؤال را بپذیرید و توضیح دهید که چرا این مسئله تأثیری در نتیجه گیری نهایی ندارد.
آمادگی شاهدان
مواردی که شاهد به آنها اقرار میکند نیز شواهد و مدرک تلقی میشوند. برخی از شاهدان نیز باید احضار شوند. یعنی با صدور حکمی قانونی افراد برای شهادت دادن به حضور در دادرسی ملزم میشوند. باید شواهد را احضار نموده و از آنها بخواهید در تاریخ تعیین شده برای دادرسی حضور داشته باشند. فرم خالی را میتوانید در این آدرس بیابید: https://www.dgs.ca.gov/OAH/Case-Types/General-Jurisdiction/Forms/Page-Content/DDS-Forms.
شاهدان شما، به ویژه شاهدان دارای تخصص در حقیقت تاحدی به آمادگی شما کمک میکنند. زمانیکه شاهدان خود را تعیین کردید، در صورت امکان حداقل دو جلسه با آنها صحبت کنید. پیش از اولین جلسه ملاقات با متخصص، نسخهای از تمام اطلاعاتی که ممکن است به نظرات پزشکی وی مربوط باشد به وی بدهید.
در صورتی که با متخصصی مانند روانشناس ملاقات دارید که دارای صلاحیت تشخیص پزشکی است، نسخهای از معیارهای تعیین صلاحیت مصوبه Lanterman به وی بدهید. این معیارها مقولههای قانونی هستند و بنابراین ممکن است با معیارهای رایج و مورد استفاده متخصص در تشخیص تفاوت داشته باشد. تنها به این دلیل که معتقدید یک سری اطلاعات به پشتیبانی از استدلال شما کمک نمیکنند، از افشای آنها مضایقه نکنید. در صورتی که متخصص شما تمامی اطلاعات مربوطه را ندیده باشد، شهادت وی در جلسه دادرسی متقاعدکننده نخواهد بود.
جلسه اول را مانند یک مصاحبه درنظر بگیرید. که قرار است در این جلسه تا جای ممکن از دیدگاه و نظرات شاهد مطلع شوید، صرف نظر از اینکه استدلال شما پشتیبانی میکند یا خیر. شاهد باید بیشتر از شما صحبت کند. در صورتی که با متخصصی ملاقات دارید که صلاحیت تشخیص پزشکی دارد، از نظرات وی درباره تمامی ارزیابیها و سنجشهای صورت گرفته درباره شما مطلع شوید. در صورتی که با شاهدی غیرمتخصص دیدار دارید، از اطلاعاتی که وی از سابقه شما، رفتارها، تواناییها و مشکلات شما دارد مطلع شوید. میتوانید از شاهد غیرمتخصص خود سؤالاتی بپرسید که نشان دهد مشاهدات حقیقی و زمینه ساز ارزیابیها و سنجشهای مربوط به شما صحیح هستند یا خیر. اطلاعات کسب شده از شاهدین مبنای دعوی شما را تشکیل خواهد داد- میتوانید بر نقاط قوت استدلال خود تأکید و نقاط ضعف را بی اهمیت جلوه دهید، و البته عکس این کار را برای استدلال مرکز منطقهای انجام دهید.
بین جلساتی که با شاهدین خود دارید، آنچه را که به شما میگویند مرور و بررسی کنید. به این فکر کنید که مایل هستید قاضی حقوق اداری (ALJ) چه چیزی از شهادت شاهدین شما دریافت کند.
باید سؤالات خود برای شاهدین را از پیش آماده کنید. از پیش این سؤالات را با شاهدین مرور و اطمینان حاصل کنید که متوجه آنچه میخواهید و میپرسید هستند و همچنین پاسخ آنها برای دعوی شما سودمند است. در صورتی که پاسخ شاهد برای شما سودی ندارد این سؤال را درجلسه دادرسی نپرسید.
چند مسئله را در ذهن داشته باشید تا پرسشهای شما پیروی قوانین دادگاه باشد: با سؤالات کلی آغاز کنید که به قاضی حقوق اداری کمک کند سؤالات بعدی و جزئی تر شما را متوجه شود؛ تنها سؤالاتی در حیطه دانش مستقیم و تخصص شاهد خود بپرسید؛ در هر زمان تنها یک سؤال بپرسید؛ تنها سؤالاتی را بپرسید که با معیار احراز صلاحیتی که سعی در اثبات آن دارید مرتبط باشد. در ابتدای بازپرسی مستقیم خود چند سؤال از متخصص بپرسید تا آموختهها، گواهیها، تجربیات و اطلاعاتی را نشان دهد که وی برای نظر دادن درباره دعوی شما به کار میگیرد.
در جلسه دوم خود با شاهدین، میتوانید سؤالات خود را بپرسید و ببینید که آیا به صورتی که انتظار میرود و به همان شکل قبل به سؤالات پاسخ میدهند یا خیر. برای ارائه استدلال خود به بهترین شکل ممکن، باید شیوه پرسش برخی از سؤالات خود را تغییر دهید. البته، باید به شاهدین بگویید که سؤالات و پاسخها نمایشنامه نیستند. در عوض، سؤالات شما باید به گونه ای طراحی شده باشد که
پاسخهای صادقانه و طبیعی شاهدان به اطلاعات موردنیاز شما به نتیجهگیری در دادرسی بیانجامد. نقاط ضعف گواهی شاهدین خود را در نظر داشته باشید و به آنها توضیح دهید که طی استنطاق مرکز منطقهای این موارد را مطرح خواهد کرد. با شاهد خود صحبت کنید تا راهی برای آنها پیدا کنید که به این سؤالات صادقانه پاسخ دهند و در عین حال کمترین ضرر ممکن را برای دعوی شما به همراه داشته باشند. در صورتی که شهادت یک شاهد پیچیده باشد یا پاسخهایی بسیار متفاوت از آنچه پیش بینی مینمودید گرفتید، باید جلسه سومی برگزار کنید.
آخرین جلسه آمادگی شاهدین در بهترین حالت بین پنج تا ده روز پیش از دادرسی برگزار میشود. این زمان در عین حال که چندان از دادرسی فاصله ندارد تا شاهدین نکات لازم برای شهادت را فراموش کنند، به شما زمان کافی برای رفع هر مسئلهای را میدهد. طی دادرسی، نباید سؤالاتی را بپرسید که جواب آنها را نمیدانید، اما میتوانید سؤالاتی برای پیگیری و تقویت پاسخهایی بپرسید که از متخصصین خود دریافت کردهاید.
شما نیز برای شهادت باید آماده باشید چراکه بهترین شاهد برای خود یا فرزند خود، یا هرکسی که وی کمک میکنید هستید. برای توضیح درباره سابقه مشکلات رشدی خود آماده باشید و مثالهایی از این مسئله ارائه دهید که چرا معلولیت شما با تعریف پیش تر ارائه شده در صفحه 6 از «معلولیت شدید» سازگار است.
همچنین باید سؤالاتی برای استنطاق از شاهدینی آماده کنید که معتقدید مرکز منطقهای آنها را احضار میکند. میتوانید یک سری سؤالات کوتاه بپرسید که نقاط ضعف استدلال مرکز منطقهای را نشان میدهند. با اینکه متخصص شما نیز میتواند درباره این نقاط ضعف شهادت دهد، شنیدن تصدیق این نقاط ضعف از سوی متخصصین خود مرکز منطقهای برای قاضی حقوق اداری متقاعد کننده تر است. همچنین پاسخ به سؤالاتی که بر نقاط قوت استدلال شما تأکید دارند از سوی متخصصین مرکز منطقهای به نفع آنها است. در خاتمه، میتوانید سؤالاتی را بپرسید که نشانگر پایین بودن اعتبار متخصصین مرکز منطقهای است. تنها در صورتی این سؤالات را بپرسید که دلیل محکمی دارید که مرکز منطقهای پاسخ مناسبی به سؤال شما ندارد. برای مثال، برخی از شاهدین مرکز منطقهای برحسب مستندات شهادت میدهند و هرگز شما یا فرزند شما را ملاقات نکردهاند. میتوانید بپرسید، «تا بحال اصلاً با من ملاقات نداشتهاید، درست است؟» یا، «تابحال کودک من را ملاقات نکردهاید، نه؟» به یاد داشته باشید که سؤالاتی دقیق بپرسید، به طوری که اگر پاسخ مرکز منطقهای پاسخ داد، «بله، اما. . .» بتوانید از قاضی بخواهید از بقیه پاسخ صرفنظر کند، چراکه به سؤال اصلی شما پاسخ مستقیم نداده است.
ارائه فهرست شاهدان و مستندات
حداقل 2 روز کاری قبل از جلسه دادرسی، شما و مرکز منطقهای باید اطلاعاتی را در مورد شواهدی که در جلسه استفاده خواهید کرد تبادل کنید.
مرکز منطقهای باید 2 روز کاری قبل از جلسه دادرسی به شما و OAH، آنچه را که بیانیه موضع نامیده میشود ارائه دهد. بیانیه موضع باید حقایق مربوط به تصمیم مرکز منطقهای و دلایل تصمیم را به شما ارائه دهد، که شامل اطلاعاتی درباره شهودی باشد که از آنها در جلسه دادرسی استفاده خواهد کرد، و شامل تمام اسنادی باشد که در جلسه دادرسی استفاده خواهد کرد. بیانیه موضع نیز باید به زبان دلخواه شما یا نماینده مجاز شما باشد.
اگر نمیخواهید نیازی به تهیه بیانیه موضع نخواهید داشت. اما 2 روز کاری قبل از جلسه دادرسی، باید فهرستی از شهود و نحوه شناخت آنها و یک کپی از ارزیابیها یا گزارشهای حرفهای که قصد دارید برای اثبات ادعای خود استفاده کنید، به مرکز منطقهای بدهید. اگر میخواهید از اسناد دیگری برای اثبات دعوی خود استفاده کنید، میتوانید آنها را در هر زمانی قبل از شروع جلسه یا در شروع جلسه به OAH و مرکز منطقهای بدهید.
یک نمونه از فهرست شاهدان و مستندات در ضمیمه E آورده شده است. قاضی حقوق اداری میتواند از ارائه اسناد و شواهدی که طی 2 روز کاری پیش از جلسه دادرسی تبادل نشدهاند در دادگاه ممانعت نماید.
فصل 6 – طی جلسه دادرسی و پس از آن
با زمان کافی پیش از جلسه در محل حضور یابید. دادرسی ممکن است پروسهای طولانی باشد بنابراین آب، میان وعده و حتی ناهار به همراه داشته باشید. کاغذ و خودکاری با خود به جلسه ببرید تا مشاهدات خود از فرآیند را بنویسید.
شرح خلاصه دعوی
شرح خلاصه دعوی باید دربرگیرنده توضیحی از آنچه که در طلب آن هستید، علت آن و همچنین قوانینی باشد که پشتیبان شما هستند.
باید شرحی از خلاصه دعوی در ابتدای جلسه ارائه دهید. شرح خلاصه دعوی الزامینیست اما به توضیح بهتر اینکه دادرسی در چه رابطهای است به قاضی کمک میکند. مطمین شوید که خود (یا فرزند خود) را برای قاضی توصیف نمودهاید و وی نیازهای شما (یا فرزندتان) را درک نموده است. خلاصه شرح دعوی شما باید مختصر باشد. ابتدا مرکز منطقهای باید شرح خلاصه دعوی خود را ارائه دهد.
سؤال پرسیدن از شاهدان
شاهدان مرکز منطقهای
اول مرکز منطقهای باید فهرست شاهدین خود را ارائه دهد. میتوانید از شاهد مرکز منطقهای سؤالاتی را بپرسید (این کار «استنطاق» نام دارد.). سؤالات خوب پاسخهایی به دنبال خواهند داشت که نشان میدهند شاهد چیزی را متوجه نمیشود و یا حقایقی را به یاد نمیآورد. همچنین میتوانید سوالاتی بپرسید که نشان میدهند شاهد دچار غرض ورزی است و آنچه پیش تر گفت را تغییر داده است یا حقیقت را نمیگوید.
به شهادت شاهدان طی بازپرسی مستقیم خودِ مرکز منطقهای توجه داشته باشید – ممکن است متوجه نقطه ضعفی شوید که بعداً میتوانید در استنطاق آن را مطرح کنید. درغیر اینصورت باید به پرسیدن سوالاتی ادامه دهید که پیش از جلسه دادرسی نوشتهاید. پرسیدن سوالاتی که پیش تر پاسخ آن را نمیدانید کار درستی نیست، تنها مگر اینکه فکر میکنید پاسخ احتمالی تاثیر هنگفتی در استدلال شما خواهد داشت.
شاهدان شما
شما فرصت پرسیدن سؤال از شاهدان خود را دارید (که بازپرسی مستقیم نام دارد). شاهدین تنها باید درباره مواردی صحبت کنند که خودشان دیده و شنیدهاند یا انجام دادهاند. تنها باید سؤالات کوتاه، ساده و واضح بپرسید.
علاوه بر ارائه استدلال اصلی میتوانید سؤالاتی از شاهدین خود بپرسید که گفتههای شاهدین مرکز منطقهای را نقض میکند. درغیر اینصورت باید به پرسیدن سؤالاتی ادامه دهید که پیش از جلسه دادرسی نوشتهاید. راحت باشید
میتوانید در صورتی که پاسخ شاهد شما واضح نیست، سؤالاتی برای پیگیری بپرسید. هنگامیکه از یک شاهد متخصص سؤال میپرسید، از ارجاع به مدارک و شواهدی که متخصص درباره آنها شهادت میدهد مطمئن شوید و به قاضی حقوق اداری فرصتی برای یافتن شواهد در مجموعه تان را بدهید.
مرکز منطقهای نیز فرصت استنطاق از شاهدین شما را خواهد داشت. قاضی نیز از همه شاهدان سؤال خواهد پرسید. پس از اینکه مرکز منطقهای از شاهدان شما استنطاق کرد، شما فرصت بازپرسی مجدد دارید. در این لحظه میتوانید از شاهد خود بخواهید که هر مسئله منفی که ممکن است طی استنطاق به وجود آید را تصریح و مجدداً جملهبندی کند.
خلاصه دعوی پایانی/ خلاصه دعوی پایانی مکتوب
همانطور که پروسه دادرسی را ادامه میدهید، ممکن است متوجه شوید که قاضی همه اطلاعات لازم برای انجام قضاوت صحیح را در اختیار ندارد. در اینصورت میتوانید از قاضی بخواهید که «اسناد را باز نگه دارد». قاضی میتواند اجازه این کار را ندهد. البته در صورتی که قاضی با باز نگه داشتن اسناد موافقت کند، شما فرصت ارائه اسناد و اطلاعات بیشتر پس از دادرسی به قاضی را دارید.
قاضی معمولاً برای جمع بندی شواهد درخواست شرح دعوی پایانی میکند. این فرصت مناسبی برای جمع بندی آنچه در دادرسی ارائه دادید و بیان مجدد موضعی است که نسبت به خدمات دارید. گاهی هر دو طرفین با ارائه کتبی شرح خلاصه دعوی به جای شرح شفاهی موافقت میکنند. این امکان به شما فرصت فکر درباره تمام شواهد پیش از جمع بندی استدلال را میدهد. شرح خلاصه دعوی مکتوب باید اطلاعات و حقایقی که شما ارائه نمودید را خلاصه کند و قانونی را که از دعوی شما پشتیبانی میکند شرح دهد. در خلاصه شرح دعوی پایانی، میتوانید هرگونه شواهدی را که قاضی در صورت باز نگه داشتن اسناد اجازه داده است به مجموعه اضافه کنید.
پس از دادرسی
پس از دادرسی، قاضی 10 روز فرصت نوشتن رأی را دارد، مگر اینکه با درخواست برای استمرار
(به تأخیر انداختن) سیرزمانی را لغو کنید. حکم باید پیش از 80 روز از درخواست تجدیدنظر شما صادر شود. تصمیم قاضی حقوق اداری باید:
- به زبان ساده و روزمره نوشته شده باشد
- به زبان دلخواه شما ترجمه شده باشد
- خلاصهای از حقایق ارائه دهد
- شامل شرحی درباره شواهد باشد که قاضی برای صدور حکم استفاده نموده است
- شامل حکم درباره هر سؤال یا مسئلهای باشد که در درخواست دادرسی و طی دادرسی مطرح شده است
- قوانین، مقررات و سیاستهایی را عنوان کند که از حکم قاضی پشتیبانی میکند.
اگر با تصمیم دادرسی مخالف هستید، دو گزینه دارید.
ابتدا، اگر فکر میکنید که این تصمیم اشتباهات واقعی یا قانونی داشته است، میتوانید درخواست تجدیدنظر کنید. میتوانید ظرف 15 روز پس از تصمیمگیری درخواست تجدید نظر کنید. یک افسر دادرسی دیگر درخواست شما را بررسی خواهد کرد. تصمیم در مورد موافقت یا رد درخواست شما برای بررسی مجدد ظرف 15 روز اتخاذ خواهد شد.
دوم، شما حق دارید به دادگاه عالی اعتراض کنید. شما باید ظرف 180 روز پس از دریافت تصمیم دادرسی اعتراض کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد این فرآیند، به حقوق تحت قانون Lanterman، فصل 10 مراجعه کنید:https://rula.disabilityrightsca.org/rula-book/chapter-10-appeals-and-complaints-disagreements-with-regional-centers-developmental-centers-or-service-providers/
بخش 2: ضمیمهها
ضمیمه B - راهنمای ارزیابی
ضمیمه C - درخواست نمونه برای تغییر قاضی
ضمیمه D - فهرست نمونه از شواهد و مستندات
ضمیمه E - قانون احراز صلاحیت مرکز منطقهای (قوانین و مقررات)
ضمیمه B - راهنمای ارزیابی
برای تشخیص اینکه فردی تحت مصوبه خدمات ناتوانی رشدی Lanterman دچار ناتوانی رشدی محسوب میشود یا خیر، از ارزیابیهای روانشناختی، نوروسایکولوژیک و دیگر ارزیابیها استفاده نمایید.
از شما خواسته شده است که به منظور تعیین اینکه آیا (اینجا نام را وارد کنید) تحت قانون کالیفرنیا دچار ناتوانی رشدی است یا خیر، ارزیابی (اینجا نام را وارد کنید) را انجام دهید. ارزیابی شما باید به سؤالات ذیل بپردازد و به آنها پاسخ دهد، همچنین شامل شرحی از یافتههای بالینی و
دیگر اطلاعاتی باشد که تشخیصهای شما برمبنای آنها صورت گرفته است. این یافتهها و دیگر شواهد ممکن است شامل نتایج آزمونهای استاندارد و غیرهای که با (نام را اینجا وارد کنید) انجام دادید، بازبینی اسناد (نام را اینجا وارد کنید)، مصاحبه با (نام را اینجا وارد کنید) یا دیگر افرادی که (نام را اینجا وارد کنید) را میشناسند، و هر پروسه یا تحقیق دیگری باشد که برای بررسی و پاسخ به سؤالات ذیل به کار گرفتهاید:
1- آیا (نام را اینجا وارد کنید) دچار معلولیت ذهنی، فلج مغزی، صرع و یا اوتیسم است؟
- معلولیت ذهنی
- فلج مغزی
- صرع
- اوتیسم
2- معیار تشخیص پزشکی، و منبع یا منابع بالینی زیربنای این معیارها (برای مثال DSM-V) و مورد استفاده برای تشخیص صورت گرفته در سؤال شماره 1 چیست؟
یافتههای پزشکی، حقایق، نتایج آزمون و دیگر دادههایی که از تشخیص صورت گرفته در سؤال شماره 1 و مرتبط با معیار تشخیصی معرفی شده در سؤال شماره 2 پشتیبانی میکنند چیست؟
مشکلات بیماری شناساییشده در سؤال شماره 1 چه زمانی آغاز شدند، و این پاسخ برمبنای چه یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادههایی است؟
آیا مشکلات بیماری شناسایی شده در سؤال شماره 1 کماکان ادامه خواهند داشت، و این پاسخ برمبنای چه یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادههاست؟
3- آیا مشکلات بیماری شناسایی شده در سؤال شماره 1 برمبنای آنچه در ادامه به عنوان معلولیت شدید تعریف شده است، یک «معلولیت شدید» برای (نام را اینجا وارد کنید) به شمار میآید؟
- شرایطی که موجب اختلال عمده در عملکرد ادراکی و/یا اجتماعی میشود، و اختلال تاحدی است که مستلزم برنامهریزی میانرشتهای و مشارکت خدمات عمومی و تخصصی برای کمک به فرد در حداکثر بهرهوری از توانمندیها باشد؛
توجه داشته باشید، اصطلاح «ادراکی» به شکلی که در بند (1) به کار رفته است، به معنای توانایی فرد در حل مسئله از طریق بصیرت، سازگاری با شرایط جدید، تفکر انتزاعی و بهرهمندی از تجربیات است.
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟
و - وجود محدودیت عملکردی جدی در سه یا چند حیطه بیشتر از فعالیتهای اصلی زندگی که توسط مرکزی منطقهای و با توجه به سن فرد تعیین میشوند:
- زبان ادراکی و بیانی؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - یادگیری؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - خودمراقبتی؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - تحرک؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - خودفرمانی؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - توانایی زندگی مستقل؛
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟ - خودکفایی اقتصادی.
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها این تشخیص صورت گرفته است؟
- زبان ادراکی و بیانی؛
- در انجام تشخیص مربوط به معلولیت (نام را اینجا وارد کنید)، که در بالا در سؤال شماره 1 به عنوان معلولیت شدید عنوان شد، آیا با (نام را اینجا وارد کنید)، والدین، قیمها، سرپرستها، معلمها، وکیلها و یا هر فرد دیگری مشورت کردید؟ در صورتی که مشورت کردید این فرد کیست؟
4- اگر متوجه شوید که (نام را اینجا وارد کنید) یکی از چهار مشکل فهرست شده در سؤال شماره 1 را ندارد، ارزیابی شما باید همچنین بررسی کند که آیا (نام را اینجا وارد کنید) دچار مشکلی است که ارتباط نزدیک با معلولیت جسمی داشته باشد یا خیر.
- در ارائه نظر تخصصی خود، کدام ویژگیهای بالینی معلولیت جسمی را مدنظر داشتید، و، برای هر ویژگی که عنوان میکنید، در صورت وجود (فراتر از تجربه عملی شما) چه منابع تجربی، تشخیصی یا حرفهای وجود دارد که از تشخیص این ویژگی توسط شما به عنوان یکی از ویژگیهای معلولیت ذهنی پشتیبانی کند؟
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید) - در صورت وجود، در (نام را اینجا وارد کنید) کدام ویژگیهای شناسایی شده در بالا مشاهده میشود، و تشخیص وجود هر ویژگی شناساییشده در (نام را اینجا وارد کنید)، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون و دیگر دادهها است؟
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) (اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) (اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) - آیا مشکل (نام را اینجا وارد کنید)، بهطوری که با ویژگیهای توصیف شده توسط شما طبق شرط ب وجود دارند، در کمتر از سن 18 سالگی آغاز شدهاند؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، این تشخیص برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها انجام شده است؟ - آیا مشکل (نام را اینجا وارد کنید)، بهطوری که با ویژگیهای توصیف شده توسط شما طبق شرط ب وجود دارند، کماکان ادامه خواهد یافت؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، این تشخیص برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها انجام شده است؟ - آیا مشکل (نام را وارد کنید)، آنطور که با ویژگیهای شناساییشده توسط شما طبق شرط ب توصیف شده است، با توجه به تعریف معلولیت شدید تحت بند 6 موجب معلولیت شدید برای وی است؟ (1)، (2) (A) تا (G)، و (3) در بالا؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، لطفاً یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها برای هر تشخیص صورت گرفته تحت بند 6 را عنوان کنید. برمبنای (1)، (2) (A) تا (G)، و (3) در بالا؟
5- اگر متوجه شوید که (نام را اینجا وارد کنید) یکی از چهار مشکل فهرستشده در سؤال شماره 1 یا یکی از مشکلات توصیف شده در سؤال شماره 7 را ندارد، ارزیابی شما باید همچنین بررسی کند که آیا (نام را اینجا وارد کنید) دچار مشکلی است که ارتباط نزدیک با معلولیت جسمی داشته باشد یا خیر.
- (نام را اینجا وارد کنید) دچار مشکلی است که ارتباط نزدیک با معلولیت جسمی داشته باشد یا خیر. أ- در ارائه نظر تخصصی خود، کدام نیازهای درمانی برای فرد دچار معلولیت جسمی را مدنظر داشتید، و، برای هر نیاز درمانی که عنوان میکنید، در صورت وجود (فراتر از تجربه عملی شما) چه منابع تجربی، تشخیصی یا حرفهای وجود دارد که از تشخیص این نیاز درمانی توسط شما به عنوان یکی از نیازهای افراد دچار معلولیت ذهنی پشتیبانی کند؟
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) - منابع پشتیبان تشخیص: (اطلاعات را اینجا وارد کنید) - در صورت وجود، (نام را اینجا وارد کنید) به کدام نیاز درمانی شناساییشده در بالا نیاز دارد، و تشخیص وجود هر نیاز شناساییشده در (نام را اینجا وارد کنید)، برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون و دیگر دادهها است؟
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید)
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) (اطلاعات را اینجا وارد کنید) برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) - در صورتی که (نام را اینجا وارد کنید) نیاز به درمانی داشته باشد که طبق شرط الف عنوان نشده است، اما مشابه یکی از موارد آن است، لطفاً هرکدام از درمانهای مشابه را فهرست کنید، و عنوان کنید با کدامیک از نیازهای درمانی طبق شرط الف در بالا مشابه است و چرا، و یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون و یا دیگر دادههای را توصیف کنید که از تشخیص نیاز به این درمانها برای (نام را اینجا وارد کنید) پشتیبانی میکنند.
(اطلاعات را اینجا وارد کنید)، که به دلیل (اطلاعات را اینجا وارد کنید)، مشابه روش درمانی (اطلاعات را اینجا وارد کنید) است، و برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) مورد نیاز
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) است.
(اطلاعات را اینجا وارد کنید)، که به دلیل (اطلاعات را اینجا وارد کنید)، مشابه روش درمانی (اطلاعات را اینجا وارد کنید) است، و برمبنای (اطلاعات را اینجا وارد کنید) مورد نیاز
(اطلاعات را اینجا وارد کنید) است. - آیا مشکل (نام را اینجا وارد کنید)، به صورتی که در نیازهای درمانی فهرست شده طبق شرط ب و/یا ج در بالا فهرست شده است، پیش از سن 18 سالگی شروع شده است؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، این تشخیص برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها انجام شده است؟ - آیا مشکل (نام را اینجا وارد کنید)، به صورتی که در نیازهای درمانی فهرست شده تحت شرط ب و/یا ج در بالا فهرست شده است، کماکان ادامه خواهد یافت؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، این تشخیص برمبنای کدام یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها انجام شده است؟ - آیا مشکل (نام را وارد کنید)، آنطور که با ویژگیهای شناساییشده توسط شما طبق شرط ب توصیف شده است، با توجه به تعریف معلولیت شدید طبق بند 6 موجب معلولیت شدید برای وی است؟ (1)، (2) (A) تا (G)، و (3) در بالا؟
بله ( ) یا خیر ( ). در صورت پاسخ بله، لطفاً یافتههای بالینی، حقایق، اسناد، نتایج آزمون یا دیگر دادهها برای هر تشخیص صورت گرفته تحت بند 6 را عنوان کنید. برمبنای (1)، (2) (A) تا (G)، و (3) در بالا؟
ضمیمه C – نمونه درخواست برای تغییر قاضی
به شماره 7244-576 (213) فکس کنید
20 سپتامبر 2015
ژانیس اس راونر
ریاست قضات حقوق اداری
اداره دادرسی اداری
320 W. Fourth Street, Ste. 630
Los Angeles, CA 90013
پاسخ به: چالش بیچون و چرا
مرکز منطقهای John Doe v Harbor
OAH شماره 201511100000
تاریخ دادرسی: 28 سپتامبر2015
قاضی محترم راونر:
اینجانب از طرف جان دو برای درخواست تغییر قاضی انتصابی برای دادرسی دعوی وی در 28 سپتامبر 2015 برای شما نامه مینویسم. وینسنت نافارت قاضی منتصب کنونی است. پیرو بند 1 قانون مقررات کالیفرنیا، بخش 1034 و بخش 11425.40 قوانین دولتی تقاضای این تغییر را داریم. اعلامیه مربوط به این بخش به پیوست ارسال شده است.
با تشکر از توجه شما در صورت نیاز با شماره 5555-555 (213) تماس حاصل نمایید.
ارادتمند شما،
جین دو
ضمیمه
اظهارنامه جین دو
مادر جان دو
اینجانب، جین دو اقرار میکنم که:
- مادر یکی از طرفین در مسئله مطرحشده هستم.
- قاضی منتصب به این دادرسی علیه منافع یکی از طرفین دعوی سوگیری داشته است و بنابراین اظهارگر معتقد است فرزند وی دادرسی عادلانه و بیطرف در حضور قاضی وینسنت نافارت نخواهد داشت.
این اظهارنامه تحت مجازات شهادت دروغ تحت قانون ایالت کالیفرنیا بوده و در تاریخ 20 سپتامبر 2015 در لس آنجلس، کالیفرنیا امضا شده است.
ارادتمند شما،
جین دو
ضمیمه D – فهرستی از شواهد و مستندات
نام شما
آدرس خیابان
شهر، ایالت و کدپستی، شماره تلفن
نماینده قانونی [نام مشتری مرکز منطقهای]
اداره دادرسی اداری
ایالت کالیفرنیا
در رابطه با مسئلهی:
نام مدعی، مدعی،
و
مرکز منطقهای
شماره پرونده دفتر خدمات:
تاریخ دادرسی:
زمان دادرسی:
محل دادرسی:
قاضی حقوق اداری
فهرست شاهدان و مستندات مدعی
فهرست شاهدان
- نام شاهد اول که درباره [مسئلهای که درباره آن شهادت میدهد را بنویسید] شهادت خواهد داد.
- نام شاهد دوم که درباره [مسئلهای که درباره آن شهادت میدهد را بنویسید] احضار شده است.
فهرست مستندات
- شرح خلاصه دعوی
- اسناد دادرسی
- درخواست خدمات مورخ [تاریخ وارد شود]
- نامه رد درخواست مورخ [تاریخ وارد شود]
- درخواست دادرسی مورخ [تاریخ وارد شود]
- اعلامیه دادرسی
- اطلاعات مربوط به برنامه
- رزومه کارکنان برنامه
- گزارش پیشرفت [نام برنامه وارد شود] مورخ [تاریخ وارد شود]
- گزارش پیشرفت [نام برنامه وارد شود] مورخ [تاریخ وارد شود]
- ارزیابی روانشناختی توسط [نام ارزیاب وارد شود] مورخ [تاریخ وارد شود]
- IPP مورخ [تاریخ وارد شود]
- اعلامیه [نام وارد شود] مورخ [تاریخ وارد شود]
- استناد به اعلامیههای قضایی
- WIC بخش 4512
- بند 17 از CCR بخش 54000-54002
ضمیمه E - قانون احراز صلاحیت مرکز منطقهای
قانون بهزیستی و نهادها، بخش 4512(a)
4512. به طوری که در این شعبه به کار میرود:
(a) «ناتوانی رشدی» یعنی معلولیتی که پیش از رسیدن فرد به سن 18 سالگی آغاز شده باشد؛ به صورت نامعین ادامه داشته باشد و یا انتظار رود که ادامه داشته باشد؛ و موجب معلولیت شدید برای فرد شود. همانطور که توسط مدیر خدمات رشدی در مشاوره با سرپرست آموزش عمومی تعریف شده است، این اصطلاح دربرگیرنده معلولیت ذهنی، فلج مغزی، صرع و اوتیسم است. این اصطلاح شرایط ناتوان کنندهای را نیز دربر میگیرد که با عقبماندگی ذهنی در ارتباط هستند؛ یا نیازمند درمانهایی مشابه درمانهای موردنیاز برای افرادی با عقبماندگی ذهنی هستند، اما دیگر مشکلات معلولیت را که صرفاً ماهیتی فیزیکی دارند، در بر نمیگیرد.
17 CCR بخش 54000. ناتوانی رشدی.
- «ناتوانی رشدی» یعنی معلولیتی که به عقبماندگی ذهنی، فلج مغزی، صرع، اوتیسم و یا دیگر شرایط ناتوان کنندهای نسبت داده میشود که با عقبماندگی ذهنی ارتباط نزدیک دارند یا مستلزم درمانهایی مشابه درمانهای مورد نیاز برای افراد دچارعقبماندگی ذهنی میباشند.
- أ- ناتوانی رشدی باید:
- پیش از هجده سالگی آغاز شود؛
- احتمال ادامه آن به صورت نامعین وجود داشته باشد؛
- معلولیت شدیدی بر طبق تعاریف این بند از قانون برای فرد به دنبال داشته باشد.
- ناتوانی رشدی مشکلات ناتوان کنندهای را در بر نمیگیرد که:
- صرفاً اختلالی روانی باشد که موجب نقص ذهنی یا اجتماعی میشود و در نتیجه اختلال روانی یا درمان انجام شده برای چنین اختلالی ایجاد میشود. چنین اختلالهایی شامل محرومیت و/یا روان پریشی اجتماعی-روانی، اختلال شخصیتی یا روان رنجوری شدید (نورز) است حتی در زمانی که آسیب جدی عملکرد ذهنی و اجتماعی بخشی جدایی ناپذیر از نمود این اختلال باشد.
- تنها ناتوانی در یادگیری. ناتوانی در یادگیری مشکلی است که به صورت اختلاف شدید بین پتانسیل ادراکی تخمین زده شده و سطح عملکرد تحصیلی حقیقی نمود مییابد و حاصل عقبماندگی ذهنی تعمیم یافته، محرومیت تحصیلی یا روانی-اجتماعی، اختلال روانی یا از دست دادن حواس نیست.
- تنها ناتوانی جسمی ذاتی. این مشکلات شامل ناهنجاریهای مادرزادی یا مشکلات اکتسابی طی بیماریها، تصادف یا رشد ناقص هستند که با اختلالات عصبی که نیازمند درمانهای مشابه برای عقبماندگی ذهنی هستند، ارتباطی ندارند.
قانون 17 CCR بخش 54001. معلولیت شدید.
- «معلولیت شدید» یعنی:
- شرایطی که موجب نقص عمده در عملکرد ادراکی و/یا اجتماعی میشود، و نقص تاحدی است که مستلزم برنامهریزی میانرشتهای و مشارکت خدمات عمومی و تخصصی برای کمک به فرد در حداکثر بهرهوری از توانمندیها باشد؛ و
- تشخیص وجود محدودیت عملکردی جدی توسط مرکز منطقهای، در سه یا چند حوزه بیشتر از فعالیتهای اصلی زندگی که توسط مرکزی منطقهای و با توجه به سن فرد تعیین میشوند:
- زبان ادراکی و بیانی؛
- یادگیری؛
- خودمراقبتی؛
- تحرک؛
- خودفرمانی؛
- توانایی زندگی مستقل؛
- خودکفایی اقتصادی.
- ارزیابی معلولیت شدید باید توسط گروهی از متخصصین مرکز منطقهای با رشتههای تخصصی متفاوت انجام شود و باید ارزیابیهای صلاحیت مشابه که توسط هیئتهای میان رشتهای سازمان برای مشتریان احتمالی صورت گرفته را نیز در بر گیرد. گروه باید حداقل متشکل از یک مسئول برنامه، پزشک و روانشناس باشد.
- گروه متخصصین مرکز منطقهای باید در انجام سنجشها با مشتری احتمالی، والدین، قیم/سرپرستها، معلمها، وکیل و دیگر نمایندگان وی در صورت تمایل و امکان مشارکت از سوی آنها و تا زمان رسیدن به توافق مشورت کنند.
- هرکدام از ارزیابیهای مجدد معلولیت شدید به هدف ادامه صلاحیت باید از همان معیارهایی استفاده کند که فرد از ابتدا تحت آنها واجد شرایط شد.
قانون 17 CCR بخش 54002. ادراکی.
در این فصل اصطلاح «ادراکی» به معنای توانایی فرد در حل مسئله از طریق بصیرت، سازگاری با شرایط جدید، تفکر انتزاعی و بهره مندی از تجربیات است.
مخارج سازمان معلولین کالیفرنیا از منابع گوناگونی تأمین میشود که برای اطلاع از لیست حمایت کنندگان میتوانید به آدرس زیر مراجعه کنید http://www.disabilityrightsca.org/Documents/ListofGrantsAndContracts.html.
- 1. تعریف قانون کالیفرنیا از ناتوانی رشدی با تعریف فدرال از این مشکل در قانون 42 ایالات متحده (USC) بخش 6001 تفاوت اساسی دارد. به دلایل مختلفی که در این راهنما اشارهای نشده است، این استدلال که قانون کالیفرنیا باید به افرادی با شرایط مطابق تعریف فدرال ارائه خدمات دهد، تاکنون ناموفق بوده است.
- 2. حروف و اعداد بخشی از این قانون نیستند و صرفاً برای کمک به شما در جداسازی مؤلفههای قانون اضافه شدهاند
- 3. قوانین و مقررات کالیفرنیا، بند 17 (17 CCR)، بخش 54001.
- 4. قانون بهزیستی و نهادها، بخش 4512(a).
- 5. مصوبه Lanterman به منظور تغییر اصطلاح «عقبماندگی ذهنی» به «معلولیت ذهنی» ویرایش شده است. ممکن است شما پیش از این تغییر ارزیابی شده باشید و برای شما تشخیص پزشکی عقبماندگی ذهنی تأیید شده باشد. در متن این راهنمای احراز صلاحیت مرکز منطقهای، معنای هر دو کلمه یکسان است، اما اصطلاح قانونی صحیح در حال حاضر معلولیت ذهنی میباشد.
- 6. DSM-5 نسخه بهروزرسانی شده همان DSM-IV-TR در کاربردهای پیشین است. در هر ارزیابی جدیدی باید از DSM-5 و اصطلاح «معلولیت ذهنی» به جای «عقبماندگی ذهنی» استفاده شود. میتوانید با استفاده از DSM-IV-TR نوعی ارزیابی انجام دهید که نتیجه آن تشخیصی مانند عقبماندگی ذهنی است. در صورت امکان، اگر از تشخیصهای قدیمی استفاده میکنید باید از متخصصی مستقل برای شرح بیشتر در رابطه با DSM-5 کمک بگیرید.
- 7. در یک رأی استینافی اخیر برای احراز صلاحیت در مقوله پنجم قوانین اضافهای اعمال شده است. قاضی در این دعوی، احراز صلاحیت مقوله پنجم را با ضرورت وجود «هم عاملی در عملکرد ادراکی و هم عملکرد انطباقی» تفسیر کرده است. سامانتا سی. وی دفتر خدمات رشدی ایالت، 2010 WL 2542214 در بند 15 (دادگاه استیناف کالیفرنیا 25 ژوئن 2010). در این صورت اگر دچار سندرم آسپرگر باشید، دریافت صلاحیت دشوارتر خواهد بود، زیرا اختلال عملکرد انطباقی شما با وضعیت این اختلال در اوتیسم شباهت دارد، اما ممکن است اصلاً اختلال ادراکی نداشته باشید و یا اندک باشد. البته، اگر در گذشته تشخیص پزشکی اختلال آسپرگر برای شما صورت گرفته است، باید درخواست ارزیابی دهید.
- 8. این قوانین در حکم رأی سامانتا سی در بند 10 تأیید شده است.
- 9. https://www.dds.ca.gov/wp-content/uploads/2019/03/Autism_ASDBestPractices_20190318.pdf
- 10. دکتر پیجین کرونین، سخنرانی: «دیدگاهی روانشناختی بر احراز صلاحیت دریافت خدمات مرکز منطقهای»، تاریخ 06/07/2011 در مشاوره عمومی لس آنجلس.
- 11. https://www.dds.ca.gov/wp-content/uploads/2019/03/Autism_ASDBestPractices_20190318.pdf، صفحه 121-22.
- 12. https://www.pwcf.org/wp-content/uploads/2015/10/Regional-Center-Fifth-Category-Guidelines.pdf.
- 13. https://www.pwcf.org/wp-content/uploads/2015/10/Regional-Center-Fifth-Category-Guidelines.pdf، صفحه 3.
- 14. قانون بهزیستی و نهادها، بخش 4729 - 4725.